کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیراز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیراز
/širāz/
معنی
ماست چکیده؛ دوراغ؛ شیر بریده که آبش را گرفته باشند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیراز
لغتنامه دهخدا
شیراز. (اِ) نانخورشی که شبت را ریز کرده با ماست در مشکی بیامیزند و قدری شیر بر آن ریزند و چند روزبگذارند بماند تا ترش گردد سپس با نان خورند. (از برهان ) (ناظم الاطباء). دوغی که شبت در آن کنند و در مشکی یا کیسه ای آویزند، ماستینه گویند و آن چیزی است ک...
-
شیراز
لغتنامه دهخدا
شیراز. (اِخ ) دهی است از بخش عجب شیر شهرستان مراغه . سکنه ٔ آن 984 تن . آب از قلعه چای و چشمه و چاه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
شیراز
لغتنامه دهخدا
شیراز. (اِخ ) دهی است از بخش رضوانده شهرستان طوالش . سکنه ٔ آن 354 تن . آب آن از رودخانه ٔ چاف رود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
شیراز
لغتنامه دهخدا
شیراز. (اِخ ) نام شهری دلگشا در فارس که اکنون حاکم نشین این مملکت است و شراب آنجا در خوبی معروف همه ٔ عالم و موطن شیخ سعدی و خواجه حافظ و مقبره ٔ آنها در این شهر مزار عامه . (ناظم الاطباء). نام شیراز ظاهراً در الواح عیلامی مکشوف در تخت جمشید به صورته...
-
شیراز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] širāz ماست چکیده؛ دوراغ؛ شیر بریده که آبش را گرفته باشند.
-
شیراز
لهجه و گویش تهرانی
نوعی ماست که از جوشاندن دوغ کم چربی بدست میآید.
-
واژههای مشابه
-
آل شیراز
لغتنامه دهخدا
آل شیراز. [ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آل شیرازی . شراب سرخ یا نیم رنگ شیرازی .
-
تخت شیراز
لغتنامه دهخدا
تخت شیراز. [ ت َ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در گناباد خراسان ، نام صندوقی که در آن ماست و پنیر و نان و دیگر خوردنی ها نهند. رجوع به شیراز شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
دره شیراز
لغتنامه دهخدا
دره شیراز. [ دَرْ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 26هزارگزی جنوب باختری الیگودرز و 12هزارگزی خاور راه شوسه ٔ ازنا به دورود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
باده ٔ شیراز
لغتنامه دهخدا
باده ٔ شیراز. [ دَ / دِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باده ٔ شیرازی . بمعنی شرابی که در شیراز اندازند. مخلص کاشی گوید:غربت افتاد چو دلخواه وطن میگرددباده را شیشه ٔ شیراز کند شیرازی .ملا مقیما گوید : پیاله نوش که خواهد شکست بر جنت خمار باده ٔ شیرازت ...
-
برد شیراز
لغتنامه دهخدا
برد شیراز. [ ب َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بوانات و سرجهان شهرستان آباده در سی کیلومتری شمال سوریان کنار راه فرعی برد شیراز به لوریان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
جامع جدید شیراز
لغتنامه دهخدا
جامع جدیدشیراز. [ م ِ ع ِ ج َ دِ ] (اِخ ) این جامع به مسجد نو معروف است و اتابک سعدبن زنگی آن را در 615 هَ.ق . بنا کرده است . از بنای اتابکی جز یک طاق باقی نمانده . صادق خان زند تجدید عمارت آن کرده است و دیگربار فریدون میرزای فرمانفرما یک شبستان در آ...
-
جامع عتیق شیراز
لغتنامه دهخدا
جامع عتیق شیراز. [ م ِ ع ِع َ ق ِ ] (اِخ ) مسجد قدیمی معروفی است در شیراز که آن را عمروبن لیث ساخته است و گفته اند آن مقام هرگز ازو خالی نبوده و بین المحراب و المنبر دعا را اجابت بود. (از نزهة القلوب ج 3 ص 115). مؤلف مرآت البلدان آرد: جامع عتیق مشهو...
-
مسجد عتیق شیراز
لغتنامه دهخدا
مسجد عتیق شیراز. [ م َ ج ِ دِ ع َ ق ِ ] (اِخ ) در زمان عمروبن لیث صفاری در قرن سوم هجری ساخته شده وخرابه های آن در شیراز واقع و از جمله ابنیه ٔ تاریخی می باشد. رجوع به جامع عتیق و جغرافیای سیاسی کیهان شود.