کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیدان
فرهنگ نامها
(تلفظ: šidān) سفرهی غذا و نعمت ، سور ؛ نام کوهی در ناحیه بختیاری ، نامِ بوستانی (قدیم) در شیراز .
-
شیدان
لغتنامه دهخدا
شیدان . (اِ) خوان طعام ونعمت را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
شیدان
لغتنامه دهخدا
شیدان . (اِخ ) کوهی است در مشرق ناحیه ٔ بختیاری . (یادداشت مؤلف ).
-
شیدان
لغتنامه دهخدا
شیدان . (اِخ ) مرغزاری است به ولایت فارس سخت نیکو چنانچه مانند آن کم جایی باشد و پیرامن آن همه عمارتهاست و چشمه ها و آبهای روان ، و طول آن ده فرسنگ باشد در عرض ده فرسنگ . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 155) : آرایشها و نیکویهای جهان چهار چیز است : غوطه ٔ دمش...
-
واژههای مشابه
-
شیدان شید
لغتنامه دهخدا
شیدان شید. (اِ مرکب ) نورالانوار و شید ناب ، یعنی نور محض و شید ریزان یعنی نور فیاض . (انجمن آرا).
-
مرغزار شیدان
لغتنامه دهخدا
مرغزار شیدان . [ م َ زا رِ ] (اِخ ) نام چمنی است معمور و آبادان در فارس و گفته اند بهشت دنیا چهار است غوطه ٔ دمشق و سغد سمرقند و شعب بوان و نهرابله ، ولی صاحب تاریخ فارس چهارم آن را مرغزار شیدان ذکر کرده است . (از انجمن آرا) (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
سپهران سپهر
لغتنامه دهخدا
سپهران سپهر. [ س ِ پ ِ س ِ پ ِ ](اِ مرکب ) فارسی فلک الافلاک چنانکه شیدان شید ترجمه ٔ نورالانوار است . (آنندراج ). برساخته ٔ آذر کیوان است .
-
غوطه ٔ دمشق
لغتنامه دهخدا
غوطه ٔ دمشق . [ طَ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) رجوع به غوطه شود : آرایشها و نیکویهای جهان چهار چیز است : غوطه ٔ دمشق و سغد خراسان و شعب بوان و مرغزار شیدان . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 147).
-
شهیدان
لغتنامه دهخدا
شهیدان . [ ش َ ] (اِخ ) (شیدان ) دهی از دهستان کره سنی است که در بخش شاهپور شهرستان خوی واقع است و 117 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
اسبندان
لغتنامه دهخدا
اسبندان . [ اَ ب َ ](اِخ ) (بحیره ٔ مرغزار...) «بحیره ٔ مرغزار شیدان » بولایت فارس . حمداﷲ مستوفی گوید: در بهار بوقت آب خیز بحیره شود و بهنگام گرما خشک شود. دورش فرسنگی بود. (نزهة القلوب ج 3 ص 241).
-
بوانات
لغتنامه دهخدا
بوانات . [ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده است . حدود و مشخصات آن به قرار زیر است : از شمال به ارتفاعات بیخون گون و سرخ زیتون . از جنوب به ارتفاعات بوانات و زایجان و باب الجوز. در شمال بخش بوانات و سرچها...
-
خپکه
لغتنامه دهخدا
خپکه . [ خ ِ پ ِ ک َ / ک ِ ] (اخ ) دهی است از دهستان شیان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع در 32 هزارگزی خاور شاه آباد و دو هزارگزی شاهی ، این ناحیه در دامنه ٔ کوه واقع و ناحیتی سردسیر و دارای 322 تن سکنه میباشد. زبان مردم آنجا کردی و فارسی است و از ر...
-
شعب بوان
لغتنامه دهخدا
شعب بوان . [ ش ِ ب ِ ب َوْ وا ] (اِخ ) چراگاهی است فراخ به فارس در ممسنی دوفرسخی شرقی فهلیان (میان فارس و کرمان ) و آن یکی از چهار بهشت (جنات اربعه ) دنیاست ، و سه دیگر عبارتند از: اُبُلّة. در بصره ، سغد در سمرقند، غوطه در دمشق . (یادداشت مؤلف ). چر...