کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیخ احوال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شیخ الفقیه
لغتنامه دهخدا
شیخ الفقیه . [ ش َ خُل ْ ف َ ] (اِخ ) رجوع به احمدبن محمدبن اقبال شود.
-
شیخ الکاتب
لغتنامه دهخدا
شیخ الکاتب . [ ش َ خُل ْ ت ِ ] (اِخ ) البیهقی . لقب کوتوال قلعه ٔ ترمذ. (از اخبار الدولة السلجوقیة ص 27).
-
شیخ الیونانی
لغتنامه دهخدا
شیخ الیونانی . [ ش َ خُل ْ ] (اِخ ) شیخ یونانی . فلوطن صاحب اثولوجیا (میامرو تا سوعا)که بغلط آنرا به ارسطو نسبت کرده اند. فلوطینس . (یادداشت مؤلف ). رجوع به تتمه ٔ صوان الحکمة ص 185 شود.
-
شیخ انصاری
لغتنامه دهخدا
شیخ انصاری . [ ش َ خ ِ اَ ] (اِخ ) لقب شیخ مرتضی انصاری . رجوع به انصاری ، شیخ مرتضی بن محمدامیر شوشتری شود.
-
شیخ اویس
لغتنامه دهخدا
شیخ اویس . [ ش َ اُ وَ ] (اِخ ) پسر شیخ حسن بزرگ ، از امرای عراق . رجوع به اویس (شیخ ...) و حسن بزرگ (شیخ ...) شود.
-
شیخ بالا
لغتنامه دهخدا
شیخ بالا. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرم خان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد است و 115 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شیخ پائین
لغتنامه دهخدا
شیخ پائین . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرم خان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد است و 219 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شیخ جام
لغتنامه دهخدا
شیخ جام . [ ش َ خ ِ ] (اِخ ) لقب احمد جامی . رجوع به احمدبن ابی الحسن بن محمد شود.
-
شیخ خجندی
لغتنامه دهخدا
شیخ خجندی . [ ش َ خ ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) ملقب به رئیس . کتاب اول قانون ابن سینا را شرح و کلیات او را مختصر کرد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به خجندی فخرالدین محمدبن محمد... شود.
-
شیخ رجب
لغتنامه دهخدا
شیخ رجب . [ ش َ رَ ج َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر است و 450 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
شیخ زاهد
لغتنامه دهخدا
شیخ زاهد. [ ش َ هَِ ] (اِخ ) رجوع به احمد قریبة شود.
-
شیخ زاهد
لغتنامه دهخدا
شیخ زاهد. [ ش َ هَِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه رامسر به لنگرود میان دریاپشته و قاسم آباد در 494400 گزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
-
شیخ زورق
لغتنامه دهخدا
شیخ زورق . [ ش َ زَ رَ ] (اِخ ) رجوع به احمدبن محمد برنسی فاسی شود.
-
شیخ سرجین
لغتنامه دهخدا
شیخ سرجین . [ ش َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ملایعقوب بخش مرکزی شهرستان سراب است و 433 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
شیخ سعدی
لغتنامه دهخدا
شیخ سعدی . [ ش َ س َ ] (اِخ ) رجوع به سعدی ، مشرف الدین مصلح بن عبداﷲ سعدی شیرازی شود.