کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیخة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیخة
لغتنامه دهخدا
شیخة. [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ شَیخ . (منتهی الارب ).
-
شیخة
لغتنامه دهخدا
شیخة. [ ش َ خ َ ] (اِخ ) رمله ٔ سفیدی است در بلاد اسد و حنظله . (از اقرب الموارد) (از معجم البلدان ). پشته ای است ، سمیت بها لبیاضها. (منتهی الارب ). ریگستانی است سپید به بلاد اسد و حنظله . (منتهی الارب ).
-
شیخة
لغتنامه دهخدا
شیخة. [ ش َ خ َ ] (ع اِ) زن پیر. مؤنث شیخ است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زن پیر. رجوع به شیخ شود.
-
شیخة
لغتنامه دهخدا
شیخة. [ ی َ خ َ ] (ع اِ) ج ِ شیخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
شیخه
لغتنامه دهخدا
شیخه . [ ] (اِخ ) تیره ای از ایل بیرانوند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 67).
-
شیخه لاغری
لغتنامه دهخدا
شیخه لاغری . [ ش َ خ ِ غ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
جستوجو در متن
-
حجاب
لغتنامه دهخدا
حجاب . [ ح ُج ْ جا ] (اِخ ) دخت عبداﷲ شیخه ٔ صالحه ، شیخ رباط بغداد بود، و در محرم 725 هَ . ق . درگذشت . (درر الکامنة ج 2 ص 6).
-
حبیبة
لغتنامه دهخدا
حبیبة. [ ح َ ب َ ] (اِخ ) دخت عز. شیخه ای از مشایخ حدیث بود، و از وی روایت کرده اند. (اعلام النساء ج 1 ص 204 از مجموعه ٔ خطی شماره ٔ 91 کتابخانه ٔ ظاهریه ٔ دمشق ).
-
تذکارپای خاتون
لغتنامه دهخدا
تذکارپای خاتون . [ ] (اِخ ) زن ملک ظاهر بیبرس بندقدار که یکی از ممالیک بحریه ٔ مصر بود. وی خانقاه «رباط بغدادیه » را در قاهره بسال 684 هَ . ق . تأسیس کرد. این خانقاه تنها بعبادت اختصاص نداشت بلکه زنی که بعنوان شیخه تعیین میشد میبایست به تدریس علوم م...
-
لجلاج
لغتنامه دهخدا
لجلاج . [ ل َ ] (اِخ ) (الَ ...) الغطفانی . اخرج ابوالعباس سراج فی تاریخه و الخطیب فی المتفق من مشیخة شیخه یعقوب بن سفیان فی ترجمة شیخه محمدبن ابی اسامة الحلبی عن قیس : سمعت عبدالرحمن بن العلأبن اللجلاج عن ابیه عن جده قال ماملات بطنی منذ اسلمت مع رس...
-
حبیبة
لغتنامه دهخدا
حبیبة. [ ح َ ب َ ] (اِخ ) دخت محمدبن احمدبن قدامةالمقدسی . شیخه ای از شیوخ حدیث است . در حدود سالهای 656-713 هَ . ق . در دامنه ٔ کوه قاسیون به دمشق حدیث میگفت . شرف الدین دمیاطی و جز او از وی روایت کنند. (اعلام النساء ج 1 ص 205 از دو مجموعه ٔ خطی شما...
-
زبنی
لغتنامه دهخدا
زبنی . [ زُ ب ُن ْ نی ی ] (اِخ ) محمدبن ابی منهال بن دارة ازدی مکنی به ابوحاتم . محمدبن ابی معتوج در هجو او گوید:و اذا مررت بباب شیخ زبنةفاکتب علیه قوارع الاشعاریؤتی و تؤتی شیخه و عجوزه و بناته و جمیع من فی الدار.و نیز گوید:اباحاتم سد من اسفلک بشی ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) جمال الدین التونسی یکی از مدرسین عالی رتبه ٔ جامع زیتونه ٔ تونس . او راست : بلوغ الارب فی مآثر الشیخ الذهب . والشیخ الذهب هو شیخه فی الطریق . طبع تونس بسال 1322 هَ . ق . در دو جزء و صاحب مجلةالمنار. (جزء 10 ص 873) گوید: هذاالک...