کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیت
معنی
(یَ) [ ع . شیة ] (اِ.) 1 - هر رنگ مخالف رنگ عمدة یک شی ء. 2 - علامت ، نشان ؛ ج . شیات .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیت
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . شیة ] (اِ.) 1 - هر رنگ مخالف رنگ عمدة یک شی ء. 2 - علامت ، نشان ؛ ج . شیات .
-
شیت
لغتنامه دهخدا
شیت . (ص ) بیمزه . تفه . بیخوا. ویر. بی نمک . شیل . بی طعم . (یادداشت مؤلف ). || که چاشنی از ترشی و شیرینی و غیره ندارد. (یادداشت مؤلف ).- شیت شدن ؛ بیمزگی با شیرینی زننده پیدا کردن .- شیت و لیوه ؛ از اتباع است بمعنی لوس و نُنُر.بی ملاحت و بی نمک د...
-
شیت
لغتنامه دهخدا
شیت . [ ی َ ] (از ع ، اِ)شیة. هر رنگ مخالف رنگ عمده ٔ یک شی ٔ. || علامت . نشان . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شیة شود.
-
شیت
لهجه و گویش بختیاری
šit 1. فلج از کمر به پایین؛ 2. سوت.
-
شیت
لهجه و گویش تهرانی
افلیج،بیحال
-
شیت
واژهنامه آزاد
آفتاب
-
شیت
واژهنامه آزاد
پاره،تکه پارچه
-
واژههای مشابه
-
شیت کردن
لغتنامه دهخدا
شیت کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، متفرق کردن اجزاء چیزی از یکدیگر: شیت کردن لوئی برای ساروج ؛ از هم جدا کردن پرزهای گل نی برای ساروج . (یادداشت مؤلف ).
-
شیت آب
لغتنامه دهخدا
شیت آب . (اِ مرکب ) آبشار. (یادداشت مؤلف ).
-
شیت آویدن
لهجه و گویش بختیاری
šit âvidan از کمر فلج شدن.
-
شیت زیدن
لهجه و گویش بختیاری
šit zeydan سوت زدن.
-
فکت شیت
واژهنامه آزاد
گزاره برگ
-
شل و شیت
لغتنامه دهخدا
شل و شیت . [ ش ُ ل ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) طعامی بی مزه . (یادداشت مؤلف ).
-
شُل و شیت
فرهنگ گنجواژه
خوراک بی مزه، آدم بی حال،لَغ.