کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیب قابل عبور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
clinometer
شیبسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] وسیلۀ کوچک دستی برای اندازهگیری شیب
-
slope flow
شیبشارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شارشهای شیبراستای ناشی از گرمایش یا سرمایش شیب
-
apparent slope
شیب ظاهری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] شیب بخشی از زمین که در عکسهای هوایی مشاهدهشده با برجستهنما همراه با اعوجاج یا اغراق ارتفاعی (vertical exaggeration) به نظر میرسد
-
continental slope
شیب قاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از حاشیۀ قاره، بین خیز قاره و فلات قاره، با شیبی بسیار کم
-
composite grade
شیب مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مجموعهای از چند شیب متوالی در طول بزرگراه که اثر ترکیبی آنها بر حرکت خودروها خیلی بیشتر از مجموع اثر آنها بهصورت تکتک است
-
dip log, dipmeter log
شیبنگاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] چاهنگارهای که سمت و بزرگی شیب سازندها (formation dip) براساس آن تعیین میشود
-
آب شیب
لغتنامه دهخدا
آب شیب . (اِ مرکب ) رهگذر آب با شیب بسیار. و خود آن آب را نیز گویند.
-
ده شیب
لغتنامه دهخدا
ده شیب . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نوبندگان بخش مرکزی شهرستان فسا. واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری فسا. سکنه ٔ آن 205 تن . آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
ده شیب
لغتنامه دهخدا
ده شیب . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری نیشابور. دارای 374 تن سکنه می باشد. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ده شیب
لغتنامه دهخدا
ده شیب . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فرمشکان بخش سروستان شیراز. واقع در 129هزارگزی جنوب باختری سروستان . سکنه ٔ آن 535 تن . آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
ده شیب
لغتنامه دهخدا
ده شیب . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در 5هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. دارای 220 تن سکنه می باشد. آب آن از قنات تأمین می شود. مزرعه ٔ بیوک سدید جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
شیب دمشقی
لغتنامه دهخدا
شیب دمشقی . [ ب ِ دِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جامه ای است دمشقی : یکی ز شیب دمشقیش گرز چون قارن یکیش تیغ ز ترگ کلاه چون نوذر.نظام قاری (دیوان البسه ص 17).
-
شیب دیبا
لغتنامه دهخدا
شیب دیبا. [ ] (اِ مرکب ) به سریانی اشنه است . || ام غیلان . || پنجنگشت . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به پنجنگشت شود.
-
شیب آب
لغتنامه دهخدا
شیب آب . (اِخ ) از بلوکات ولایت سیستان ایران . عده ٔ قراء آن 50. (یادداشت مؤلف ).
-
شیب پالا
لغتنامه دهخدا
شیب پالا. (اِ مرکب ) ترشی پالا، و آن ظرفی است که مانند کفگیر سوراخها دارد و بدان چیزها صاف کنند. (برهان ). ظرف مس که ته آن پرسوراخ باشد و ترشی و شربت و غیره از آن بپالایند. (رشیدی ). به ترشی پالا مشهور است . (انجمن آرا). طبق مانندی باشد که در آن مثل ...