کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیبسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سنج
لغتنامه دهخدا
سنج .[ س ِ ] (اِخ ) نام دو قریه است در مروشاهجان و یکی از آن دو را سنج عباد خوانند. (معجم البلدان ). قریه ای است به مرو و از آنجاست حسین بن شعیب بن محمد سنجی .
-
سنج
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ سنجیدن) sanj ۱. = سنجیدن۲. سنجنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): سخنسنج، نکتهسنج، زلزلهسنج، گرماسنج.
-
سنج
فرهنگ فارسی عمید
، قدیمی: sanj (اسم) (موسیقی) [قدیمی] senj از آلات موسیقی و آن دو صفحۀ برنجی مدور و محدب است که با دست بر هم کوبیده میشود. در ارکسترهای سمفونیک یکی از سازهای کوبی اصلی است و به طریقههای مختلف نواخته میشود.
-
سنج
دیکشنری فارسی به عربی
رنين
-
superelevation
قوس شیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اختلاف ارتفاع عرضی دو لبۀ راه در سرِ پیچها برای حذف نیروی گریزازمرکز
-
آب شیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ābšib ۱. راه آب که از بالا به نشیب آورده باشند؛ راهگذر آب که شیب بسیار داشته باشد.۲. آبی که با سرعت زیاد حرکت کند.
-
pycnocline
چگالیشیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] لایهای از آب اقیانوسها که در آن چگالی نسبت به عمق بهتندی افزایش مییابد
-
slope angle
زاویۀ شیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای یک خط مفروض در صفحه، زاویۀ بین محور X مثبت و آن خط در جهت پادساعتگَرد
-
grade drag, grade resistance
پَسار شیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نیروی مقاوم در برابر حرکت قطار در سربالایی به دلیل نیروی گرانشی قطار
-
halocline
شوریشیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] لایهای از آب اقیانوسها که در آن شوری، شیو عمودی دارد
-
dip 2
شیب 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] زاویۀ تندی که سطح سنگ با صفحۀ افقی فرضی میسازد
-
slope
شیب 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
شیباسکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← شیبسُری
-
moving ramp
شیببَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] پیادهروِ متحرک شیبدار
-
tip line
شیبخط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سطح تماس دو نهشتۀ متوالی در یک چال یا گودال که شکل و زاویه و تعداد آنها نوع فعالیتهای صورتگرفته در زمانهای متفاوت را تااندازهای روشن میسازد