کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیباسکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیباسکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← شیبسُری
-
واژههای مشابه
-
اسکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ski] (ورزش) 'eski نوعی ورزش بهصورت سُرخوردن روی برف، چمن، یا آب که با استفاده از وسایل مخصوص انجام میشود.
-
اسکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← برفسُری
-
اسکی
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ فر. ] ( اِ.) یکی از ورزش های زمستانی که با کفش و چوب مخصوص روی برف ایستاده سر می خورند.
-
اسکی
لغتنامه دهخدا
اسکی . [ اَ ] (اِخ ) یکی از طوایف ساکن آمل . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 36).
-
اسکی
لغتنامه دهخدا
اسکی . [ اَ ] (ترکی ، ص ) قدیم . || کهنه . مندرس : آن پسر پاره دوز شب همه شب تا بروزبانگ کند چون خروز اسکی بابوش کیمده وار.مولوی .
-
اسکی
لغتنامه دهخدا
اسکی . [ اِ ] (اِخ ) رجوع باسکیا شود.
-
اسکی
لغتنامه دهخدا
اسکی . [ اِ ] (فرانسوی ، اِ) آلت چوبین برای سریدن روی برف . پاچله .
-
اسکی
دیکشنری فارسی به عربی
مزلاجة
-
شیباسکی ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← شیبسُری ترکیبی
-
شیب
واژگان مترادف و متضاد
۱. نشیب ۲. سر ۳. سرازیر، سرازیری، سراشیب ۴. پیری، کهنسالی ۵. اختلاط، امتزاج ۶. جنبش، لرزش ۷. حیرتزده، سرگردان، سرگشته، واله ۸. آشفته، پریش، پریشان ≠ فراز
-
شیب
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا ش ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سفید شدن موی . 2 - (اِمص .) پیری .
-
شیب
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) پایین ، سرازیری .
-
شیب
فرهنگ فارسی معین
(اِ.)1 - آمیختگی ، امتزاج . 2 - تکان ، لرزش . 3 - سرگشته ، آشفته .