کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ] (ع اِ) اشنه . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ص 180). حبق کرمانی . ریحان کرمانی . (فهرست مخزن الادویه ). اشنان . اشنه .اشنه ٔ بستانی . اشنه ٔ بستانیه . ریحان ابیض . ریحان الابیض . اشیب . شیبةالعجوز. گیاهی است که بدان لباس و جامه را شویند. (از یادداشت ...
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) (بنو...، بنوشیبان ) این نام به کلیدداران و متولیان و پرده داران خانه ٔ خدا درمکه ٔ مکرمه اطلاق می شده . و بنوشیبه از زمانهای بسیارقدیم عهده دار این سمت بوده اند و مورخان قرن نهم میلادی این مطلب را تأیید می نمایند. (از دائرةا...
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) ابن القیسی . تابعی است و از سعید جریری روایت کند و کنیت او ابوقلابه است . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به ابوقلابه شود.
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) ابن ایمن . از دبیران عراق از شاگردان صالح بن عبدالرحمن بوده است . (ترجمة الوزراء و الکُتّاب جهشیاری ص 68).
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) ابن ربیعة، پدر رمله ، زوجه ٔ عثمان بن عفان . (حبیب السیر چ خیام ج 1 صص 339 - 519). رجوع به امتاع ج 1 ص 23، 67، 68، 522 و عقدالفرید ج 4 ص 330 و ج 5 ص 58 و عیون الاخبار ج 4 ص 60 شود.
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدشمس . از بزرگان قریش در دوره ٔ جاهلیت . اسلام را درک کرد اما بر عقیده ٔشرک بقتل رسید. وی یکی از هفده نفری است که آیه ٔ «کما انزلنا علی المقتسمین » (قرآن 90/15) [ بنابر رأی قرطبی ] در حق وی نازل شده است . این گروه در آ...
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) ابن عثمان جمحی . بنابه روایت امام یافعی در سنه ٔ 39 هَ . ق . میان موافقان حضرت علی (ع ) و متابعان معاویةبن ابی سفیان درباب اقامت مناسک حج وامامت بر مسلمین نزاع واقع شد و به اهتمام ابوسعید خدری این اختلاف چنین رفع گردید که هیچ...
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) ابن عثمان .بطنی از قریش از عدنانیة. (از معجم قبایل العرب ).
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی طلحة قرشی مکنی به ابی العباس ، از بنی عبدالدار. صحابی و از مردم مکه بود. روز فتح مکه اسلام آورد. در 59 هَ . ق . درگذشت . و در جاهلیت پرده داری کعبه را از اجداد خود به ارث برده بود و پیامبر اسلام او را در این ...
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) ابن نصاح بن سرجس بن یعقوب مخزومی مدنی مولی ام سلمه (متوفی 130 هَ . ق .). قاضی شهر مدینه و امام مردم آن در قرأت بود و او را قرائتی است . وی ازثقات رجال حدیث بود و جز پسرش کسی از او روایت نکرده است . (از ابن الندیم ) (از اعلام...
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) ابن نعامة الضبی ، مکنی به ابونعامه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ابونعامه شود.
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) ابن عتبة مکنی به ابوهاشم ، خال معاویةبن ابی سفیان . صحابی است . (منتهی الارب ). رجوع به ابوهاشم بن عتبة شود.
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) کوهی است در مکه و همان کوهی است که مشرف به مروه میباشد. (از معجم البلدان ).- جبل شیبة؛ کوهی است مشرف بر مروه . (منتهی الارب ). کوهی است بمکه که درآنجا نباش بن زراره فرودآمد، و آن متصل به کوه دیلمی و آن مشرف بر مروه است . (از ...
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) محمدبن یعقوب بن یوسف شیبانی نیشابوری ملقب به ابوعبداﷲ و معروف به ابن الاخرم . (250 - 344 هَ . ق .). صدرالمحدثین لقب داشت . او راست : مستخرج و مسند کبیر. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 8 ص 17).
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) مخلافی است در یمن میان زبید و صنعاء و آن در مخلاف جعفر ملک سباء ابن سلیمان الحمیری است . (از معجم البلدان ).