کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیاردار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
sulcate, furrowed, grooved
شیاردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی گیاهانی که بخشهایی از آنها دارای فرورفتگیهای باریک و بلند یا شیارکهای (fissures) کمعمق یا مجراهای (channels) باز است
-
شیاردار
لغتنامه دهخدا
شیاردار. (نف مرکب ) زمینی که شیار دارد و یا هرچه دارای شیار باشد.
-
واژههای مشابه
-
تراورس شیاردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← ریلبند شیاردار
-
grooved runway, GRVD
باند شیاردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] باندی که بر سطح آن شیارهایی استاندارد تعبیه شده است تا در هنگام بارندگیهای شدید از غرقاب شدن آن جلوگیری شود
-
شیاردار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شق , قناة
-
grooved tie
ریلبند شیاردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلبندی که بر آن شیاری برای استقرار دندانۀ زینچۀ فلزی در محل نشیمنگاه ریل ایجاد شده است متـ . تراورس شیاردار
-
grooved compression ring
رینگ تراکم شیاردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] رینگ تراکمی که برای روغنکاری بهتر دارای شیار است متـ . حلقۀ تراکم شیاردار
-
حلقۀ تراکم شیاردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← رینگ تراکم شیاردار
-
جستوجو در متن
-
monosulcate
تکشیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] دانۀ گردهای که تنها یک روزنۀ شیاردار داشته باشد
-
خیارچنبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) xiyārčambar نوعی خیار دراز با پوست راهراه و شیاردار.
-
بره بره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) borreborre خراشدار؛ شیاردار؛ چیزی که دارای بریدگیها یا شیارهای ریز باشد.
-
cracking mill
آسیاب خُردکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی آسیاب برای خُرد کردن دانهها با دو دسته غلتک استوانهای شیاردار متـ . خُردکن 2
-
grooved rail, girder rail
ریل قاشقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلی با کلاهک شیاردار که طوقۀ چرخهای خطنورد در آن قرار میگیرد