کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیاد
/šayyād/
معنی
۱. حیلهگر؛ مکار.
۲. ریاکار؛ مزور.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
حقهباز، شارلاتان، فریبکار، کلاهبردار، محیل، مکار ≠ درستکار
دیکشنری
bilker, charlatan, confidence man, crooked, fraudulent, gyp, impostor, mposter, quack, racketeer, shark, sharper, sinuous, swindler, wide boy
-
جستوجوی دقیق
-
شیاد
واژگان مترادف و متضاد
حقهباز، شارلاتان، فریبکار، کلاهبردار، محیل، مکار ≠ درستکار
-
شیاد
فرهنگ فارسی معین
(شَ یّ) [ ع . ] (ص .) 1 - کسی که دیوار را گچ یا کاهگل اندود می کند. 2 - حیله گر. 3 - ریاکار، مزور. 4 - کلاهبردار.
-
شیاد
لغتنامه دهخدا
شیاد. (ع مص ) خواندن شتر را. || مالیدن بوی خوش را به بدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
شیاد
لغتنامه دهخدا
شیاد. [ ش َی ْ یا ] (ع ص ) (از لغات مولده ) مکار و حیله باز. (ناظم الاطباء). مکار و فریب دهنده . (غیاث )(آنندراج ). شارلاتان . زراق . (یادداشت مؤلف ). حیله گر. محیل . مکار. (فرهنگ فارسی معین ). کسی که بقصد فریب ، خویش را برخلاف حقیقت نشان دهد و یا ک...
-
شیاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] šayyād ۱. حیلهگر؛ مکار.۲. ریاکار؛ مزور.
-
شیاد
دیکشنری فارسی به عربی
احتيال
-
واژههای مشابه
-
دغل و شیاد
فرهنگ گنجواژه
نادرست.
-
جستوجو در متن
-
خر رنگ کن
لهجه و گویش تهرانی
شیاد
-
کلاهبردار
واژگان مترادف و متضاد
حقهباز، شیاد، گوشبر
-
shammers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شامرها، شیاد، متقلب، حیله گر
-
شارلاتان
واژگان مترادف و متضاد
چاخان، حقهباز، شیاد، متقلب، مشعبد، نیرنگباز ≠ درستکار
-
مردمفریب
واژگان مترادف و متضاد
۱. عوامفریب ۲. حیلهگر، شیاد، محیل، مکار
-
شارلاتان
فرهنگ فارسی معین
(رْ) [ فر. ] (ص .) حقه باز، شیاد، کلاهبردار.