کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکیفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شکیفتن
/ša(e)kiftan/
معنی
آرام و قرار گرفتن؛ شکیبیدن؛ صبر کردن: ◻︎ هیچ جانی به صبر ازو نشکیفت / هیچ عقلی به زیرکی نفریفت (سنائی: ۲۸). ◻︎ مرا پنج روز این پسر دل فریفت / ز مهرش چنانم که نتوان شکیفت (سعدی۱: ۱۱۱).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکیفتن
فرهنگ فارسی معین
(شَ تَ) (مص ل .) نک شکیبیدن .
-
شکیفتن
لغتنامه دهخدا
شکیفتن . [ ش ِ ت َ ] (مص ) شکیبیدن . شکیبایی داشتن . صبر کردن . تاب آوردن . تحمل کردن . (یادداشت مؤلف ). صبر کردن . (برهان ) (آنندراج ) (غیاث ). آرام گرفتن . (برهان ) : تو با تاج بر تخت نشکیفتی خرد را بدینگونه بفریفتی . فردوسی .لشکر مسعود و ستوران ا...
-
شکیفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] ša(e)kiftan آرام و قرار گرفتن؛ شکیبیدن؛ صبر کردن: ◻︎ هیچ جانی به صبر ازو نشکیفت / هیچ عقلی به زیرکی نفریفت (سنائی: ۲۸). ◻︎ مرا پنج روز این پسر دل فریفت / ز مهرش چنانم که نتوان شکیفت (سعدی۱: ۱۱۱).
-
جستوجو در متن
-
شکیفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] ša(e)kift = شکیفتن
-
نشکیفتن
لغتنامه دهخدا
نشکیفتن . [ ن َ ش َ ت َ / ن َ ت َ ] (مص منفی ) مقابل شکیفتن . رجوع به شکیفتن شود.
-
شگیفتن
لغتنامه دهخدا
شگیفتن . [ ش ِ ت َ ] (مص ) شکیفتن . (فرهنگ لغات ولف ).صبر داشتن . تحمل داشتن . فارغ بودن . دل برداشتن . (یادداشت مؤلف ). تحمل کردن . مصابرت ورزیدن . صبر کردن . شکیبایی داشتن : آسیه را فرعون به زنی کرد... و یکزمان از وی نشگیفتی . (ترجمه ٔ تاریخ طبری ...