کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکوه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شِکوِه و شکایت
فرهنگ گنجواژه
گلایه.
-
شکوه و شوکت
فرهنگ گنجواژه
جلال.
-
شِکوِه و غم
فرهنگ گنجواژه
ناراحتی.
-
فرّ و شکوه
فرهنگ گنجواژه
جلال.
-
فر و شکوه
فرهنگ گنجواژه
شکوه و جلال.
-
گله و شِکوِه
فرهنگ گنجواژه
شکایت
-
منزلت و شکوه
فرهنگ گنجواژه
جاه
-
فرّ و شکوه و کبکبه
فرهنگ گنجواژه
جلال.
-
جستوجو در متن
-
plaining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشاد کردن، شکوه کردن
-
لحم البقر
دیکشنری عربی به فارسی
گوشت گاو , پرواري کردن و ذبح کردن , شکوه وشکايت کردن , تقويت کردن
-
beefing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوشت گاو، شکوه و شکایت کردن، تقویت کردن، پرواری کردن و ذبح کردن
-
تشکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tašakki شکایت کردن؛ شکوه داشتن؛ گله کردن.
-
تشکی
واژگان مترادف و متضاد
۱. شکایت، شکوائیه ۲. شکوه، گلایه، گله ۳. شکایت کردن، ۴. شکوه کردن، گلایه کردن
-
گله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [پهلوی: gilak] gele ۱. شکوه؛ شکایت.۲. اظهار دلتنگی.〈 گله کردن: (مصدر لازم) شکوه کردن؛ شکایت کردن.
-
lavish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با شکوه، اسراف کردن، ولخرجی کردن، افراط کردن، سخاوتمند، حراج