کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکوفیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شکوفیدن
/šo(e)kufidan/
معنی
۱. شکوفتن؛ گشوده شدن؛ وا شدن.
۲. شکافته شدن.
۳. شکافتن.
۴. شکست دادن لشکر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
bloom, boom, burgeon, flower
-
جستوجوی دقیق
-
شکوفیدن
لغتنامه دهخدا
شکوفیدن . [ ش ِ / ش ُ دَ ] (مص ) گشودن . (ناظم الاطباء) (برهان ). شکفتن . (فرهنگ فارسی معین ) : به چاره گشاده شود کار سخت به مدت شکوفد بهار از درخت . نظامی . || گشوده شدن . (ناظم الاطباء) (برهان ). || شکفته وخندان شدن : فرستاد نزدیک کاووس شاه شکوفید ...
-
شکوفیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] šo(e)kufidan ۱. شکوفتن؛ گشوده شدن؛ وا شدن.۲. شکافته شدن.۳. شکافتن.۴. شکست دادن لشکر.
-
جستوجو در متن
-
شکوفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] šo(e)kuftan = شکوفیدن
-
شکوف
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ شکوفیدن) [قدیمی] šo(e)kuf ۱. = شکوفیدن۲. شکوفنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): ◻︎ که لشکرشکوفان مغفرشکاف / نهان صلح جستند و پیدا مصاف (سعدی۱: ۷۷ حاشیه).
-
اشکفت
لغتنامه دهخدا
اشکفت . [ اِ ک ِ ] (اِ) عجب . (جهانگیری ). عجب و آنرا شکفت نیز گویند و در مقام تعجب شکفتا نیز گویند مانند ای عجب و عجب او شکفتید یعنی در عجب افتاد و بر این قیاس شکوفیدن یعنی شکفته شدن و در شکفت ماندن و رشیدی شکوف بضم بمعنی شکافنده آورده چنانکه اسدی گ...