کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکوفانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکوفانیدن
لغتنامه دهخدا
شکوفانیدن . [ ش ُ دَ ] (مص ) شکوفاندن . شکوفا ساختن . شکفته ساختن . (از یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
شکوفان
فرهنگ نامها
(تلفظ: šo(e)kufān) (به معنی شکوفاندن ، شکوفانیدن) (به مجاز) شکوفا . ← شکوفا .
-
افشان زدن
لغتنامه دهخدا
افشان زدن . [ اَ زَ دَ ] (مص مرکب ) لرزان کردن . پراکنده کردن . || محلول طلا و نقره پاشیدن .کنایه است از گلهای رنگارنگ شکوفانیدن : نظاره ٔ چمن اردیبهشت خوش باشدکه بر درخت زند بادنوبهار افشان .سعدی .
-
شکفاندن
لغتنامه دهخدا
شکفاندن . [ ش ِ ک ُ دَ ] (مص ) شکوفانیدن . شکوفا ساختن . شکوفان کردن . به شکوفه آوردن . شکفانیدن . شکفته ساختن : ز بوی خلق تو بر موضع شتاب و درنگ گل و سمن شکفاند بهار آتش و آب . مسعودسعد.روضه ٔ معرفت را تازه میگرداند و درخت شوق را بشکفاند. (نوروزنامه...
-
شکفتن
لغتنامه دهخدا
شکفتن . [ ش ِ ک ُ ت َ ] (مص ) واشدن غنچه ٔ گل . (برهان ). خندیدن گل . خندان شدن گل . واشدن . گشادن . شکفته شدن . (ناظم الاطباء). بشکفیدن . بازشدن غنچه . به حد گل رسیدن غنچه . صورت برگها گرفتن شکوفه . بازشدن . انفغار. ابتزال . مثل این است که این فعل و...