کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکوخه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکوخه
لغتنامه دهخدا
شکوخه . [ ش ِ / ش ُ خ َ / خ ِ ] (اِمص ) لغزش . (ناظم الاطباء). عثرت . زلت . سقط. (یادداشت مؤلف ). || عثرت زبان . (یادداشت مؤلف ). || لغزش قلم . عثرت قلم . طغیان قلم . (یادداشت مؤلف ). || سقوط. افتادگی . (ناظم الاطباء). سکندری . سکندری خوردن . (یاد...
-
جستوجو در متن
-
اشکوخه
لغتنامه دهخدا
اشکوخه . [ اَ / اِ خ َ / خ ِ ] (اِمص ) شکوخه . عثرت . زلت . لغزش . رجوع به اشکوخ و اشکوخیدن شود.
-
عثرة
لغتنامه دهخدا
عثرة. [ ع َ رَ ] (ع اِ) عثرت . رجوع به عثرت شود. || شکوخه . (منتهی الارب ).لغزش . || جهاد و جنگ . (اقرب الموارد). و منه لا تبدأهم بالعثرة. (اقرب الموارد). ج ، عثرات .
-
مستعقب
لغتنامه دهخدا
مستعقب . [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استعقاب . عورت و شکوخه خواهنده از کسی . (منتهی الارب ). عورت یالغزش کسی را خواهنده . (اقرب الموارد). || پیروی کننده . (ناظم الاطباء). رجوع به استعقاب شود.
-
متعقب
لغتنامه دهخدا
متعقب . [ م ُ ت َ ع َق ْ ق ِ ] (ع ص ) مؤاخذه کننده کسی را بر گناهی . || دوباره پرسنده خبر را جهت شک . || در تنگی یابنده پایان رای خود را . || شکوخه خواهنده . (از منتهی الارب ).
-
لغزش
لغتنامه دهخدا
لغزش . [ ل َ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر از لغزیدن . عمل لغزیدن . تغییر محل جسمی بر روی جسم دیگر به نحوی که نغلطد و نچرخد. مزلت . زلل . زلت . عَثرت . هفوة. خطا. زلق . زلیلی . سقطة. توفه . شکوخه : زَلة و زُلة؛ لغزش پای در گل و لغزش درسخن . سِقاط؛ لغزش در قو...
-
استعقاب
لغتنامه دهخدا
استعقاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) عوض گرفتن . || عورت (؟) و شکوخه خواستن از کسی . (منتهی الارب ): استعقبه ؛ طلب عورته او عثرته . (اقرب الموارد). || استعقب فلان من کذا خیراً؛ معناه وجد بذلک خیراً بعده . (اقرب الموارد از التهذیب ).
-
تعقب
لغتنامه دهخدا
تعقب . [ ت َ ع َق ْ ق ُ ] (ع مص ) از پی درآمدن و کسی را به گناه وی بگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). مؤاخذه نمودن کسی را بر گناهی که داشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || از چیزی پرسیدن . (تاج المصادر بیهقی ). دوباره پرسیدن خبر را ...
-
شکوخیدن
لغتنامه دهخدا
شکوخیدن . [ ش ِ / ش ُ دَ ] (مص ) لغزیدن . (ناظم الاطباء) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (غیاث ) (آنندراج ). عثر. عثرت . عثار. وقرة. بشکوخیدن . آشکوخیدن . تعثر. عثیر. لغزیدن . (یادداشت مؤلف ). هفوت . (صراح اللغة). وقرة. (منتهی الارب ). و رجوع به شکوخیده ...