کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکمی ـ سینهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کلان شکمی
لغتنامه دهخدا
کلان شکمی . [ ک َ ش ِ ک َ ] (حامص مرکب ) کلان شکم بودن . شکم گنده بودن . بطن . رجوع به کلان شکم شود.
-
گرم شکمی
لغتنامه دهخدا
گرم شکمی . [ گ َ ش ِ ک َ ] (حامص مرکب ) شکمخوارگی . اکول بودن : به حرص و گرم شکمی منسوب شوم . (کلیله و دمنه ).
-
abdominal pulse
نبض شکمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نبضی که در روی آئورت شکمی دیده یا لمس میشود
-
کوپیوند شکمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ← کوپیوند سپری
-
ventral fin, ventral keel
بالۀ شکمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تیغۀ عمودی ثابت یا متحرک در زیر و انتهای بدنۀ بعضی از هواپیماها که برای افزایش پایداری سمتی نصب میشود
-
گرم شکمی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش کَ)(حامص .)پُرخوری ، شکم بارگی .
-
تهی شکمی
لغتنامه دهخدا
تهی شکمی . [ ت َ / ت ِ / ت ُ ش ِ ک َ ] (حامص مرکب ) کاواکی معده . گرسنگی . نداری : وامداری نه کز تهی شکمی دز روئین بود ز بی درمی . نظامی .رجوع به تهی و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
وریدهای شکمی
دیکشنری فارسی به عربی
بطني
-
abdominal hysterectomy, abdominohysterectomy, celiohysterectomy, laprohysterectomy
زهدانبَرداری شکمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] درآوردن زهدان ازطریق ایجاد برشی در دیوارۀ شکم
-
abdominopelvic cavity
حفرۀ شکمیـ لگنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] فضایی شامل حفرۀ شکم و حفرۀ لگن که بین آنها دیوارهای وجود ندارد
-
جستوجو در متن
-
thoracoscapular arthrodesis
مفصلخشکانی سینهای ـ کتفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] اتصال استخوان کتف به قفسۀ سینه بهمنظور نگه داشتن استخوان پارویی در وضعیت صحیح
-
bow loading
بارگیری از سینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] امکان بارگیری در کشتیهای رو ـ رو و مایعبَرهایی که دارای تجهیزات بارگیری در قسمت سینۀ کشتی هستند
-
pectoral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جمجمه، سینه ای، صدری، درونی، باطنی
-
مستزاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] mostazād ۱. (ادبی) در بدیع، شعری که در آخر هر مصراع آن چند کلمۀ زیاده از وزن میآورند، مانند این شعر: ای کامگارسلطان انصاف تو به گیهان ـ گشته عیان / مسعودشهریاری خورشید نامداری ـ اندر جهان / ای اوج چرخ جایت گیتی ز روی و رایت ـ چون بوستان...