کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکمبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شکمبه
/šekambe/
معنی
معدۀ حیوانات علفخوار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
maw, tripe
-
جستوجوی دقیق
-
شکمبه
لغتنامه دهخدا
شکمبه . [ ش ِ ک َ ب َ / ب ِ ] (اِ) شکنبه . معده ٔ حیوانات خصوص-اً حیوانات علفخوار. (ناظم الاطباء). معده ٔ ستور. کرش . معده در غیر انسان . (یادداشت مؤلف ). یکی از دو خانه ٔ زیرین دل . (لغات فرهنگستان ). اشکمبه .اشکنبه . سیرابی . جانوران علفخوار (گاو،...
-
stomach
شکمبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بخش خوراکی آلایش شامل سیرابیشیردان و بقیۀ دستگاه گوارش دام
-
شکمبه
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ بَ یا بِ) (اِ.) معدة جانوران علفخوار.
-
شکمبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: aškombak] ‹اشکمبه، اشکنبه، شکنبه› (زیستشناسی) šekambe معدۀ حیوانات علفخوار.
-
شکمبه
لهجه و گویش تهرانی
احشاء
-
واژههای مشابه
-
شکمبه و شیردان
فرهنگ گنجواژه
امعاء و احشاء.
-
شیردون و شکمبه
لهجه و گویش تهرانی
دل و روده
-
جستوجو در متن
-
چرینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] čarine شکمبه؛ شکمبۀ حیوانات نشخوارکننده.
-
اشکمبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشکنبه› [قدیمی] 'eškambe = شکمبه
-
اشکنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشکمبه، شکنبه› [قدیمی] 'eškambe = شکمبه
-
Cenchrus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکمبه
-
سیراب و شیردان
فرهنگ گنجواژه
شکمبه.
-
شکنب
لغتنامه دهخدا
شکنب . [ ش ِ کَم ْ] (اِ) شکمبه . (ناظم الاطباء). رجوع به شکمبه شود.