کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکل هرم ساختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکل هرم ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
هرم
-
واژههای مشابه
-
hesperidiform
لیموسنگیشکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل لیمو در گیاهان که دو سر آن شبیه به پستانک باشد
-
filiform, thread-like, filamentous
نخیشکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی بلند و نازک و معمولاً انعطافپذیر در گیاهان
-
bacilliform
میلیزهشکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] به شکل میلیزه
-
obpyriform, inverted pyriform
واژگلابیشکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل گلابی وارونه در گیاهان که حاشیههای آن از نمای روبهرو حول محور تقارن در یکسوم پایینی، در جهت افقی تورفتگی داشته باشد
-
panduriform
قلیانیشکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ← قلیانی
-
reniform, kidney-shaped
کلیویشکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل کلیه با پهنایی بیش از طول در گیاهان
-
pyriform
گلابیشکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی در گیاهان که حاشیههای آن از نمای روبهرو حول محور تقارن عمودی، در یک سوم انتهایی، در جهت افقی تورفتگی داشته باشد
-
نیست شکل
لغتنامه دهخدا
نیست شکل . [ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) ناپدید. که به ظاهر معدوم است : نک جهان نیست شکل هست ذات و آن جهانتان هست شکل بی ثبات .مولوی .
-
صلیبی شکل
لغتنامه دهخدا
صلیبی شکل . [ ص َ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) بشکل صلیب . همانند صلیب . رجوع به صلیب شود.
-
شکل پذیر
لغتنامه دهخدا
شکل پذیر. [ ش َ / ش ِ پ َ ] (نف مرکب ) شکل پذیرنده . آنچه که شکل قبول کند. قابل شکل . (فرهنگ فارسی معین ).
-
شکل نویس
لغتنامه دهخدا
شکل نویس . [ ش َ / ش ِ ن ِ ] (نف مرکب ) مصور. نقاش صورت . (ناظم الاطباء).
-
غریب شکل
لغتنامه دهخدا
غریب شکل . [ غ َ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) آنکه دارای شکل و هیأت شگفت انگیز و نادر باشد : لطیف جوهر و جانی ، غریب قامت و شکلی نظیف جامه و جسمی ، بدیع صورت و خوئی .سعدی (طیبات ).
-
hastiform
زوبینشکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ← زوبینی