کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکلپذیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شکلپذیری
مترادف و متضاد
ایجاد، تشکیل، خلقت، فرمپذیری، نگارهبندی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ductility
شکلپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] معیار تندهی ماده به تغییر شکل مومسان، بیآنکه بشکند
-
واژههای مشابه
-
شکل
واژگان مترادف و متضاد
۱. چهره، رخسار، روی، صورت ۲. ساخت، فرم، قالب، هیئت، هیکل ۳. طرز، گونه، وجه، وضع ۴. تصویر، نقش ۵. شبه، مانند، مثل
-
شکل
فرهنگ واژههای سره
ریخت، نگاره، آرایه
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش َ ] (ع اِ) مانند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ص 62) (زمخشری ). شبه . مثل . (از اقرب الموارد). || همانندی . (از اقرب الموارد). || هر چیز صالح وموافق . تقول : هذا من هوای و من شکلی ؛ این موافق میل...
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش َ ] (ع مص ) پوشیده شدن کاری و مشتبه شدن . || رسیدن بعض انگور و یا سیاه گردیدن و به پختن درآمدن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || مقید به نقطه و اعراب گردانیدن کتاب و واضح و پیدا گردانیدن آنرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء...
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش َ ک َ ] (اِخ ) نام پدر بطنی از تازیان . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش َ ک َ ] (ع مص ) ناز کردن و کرشمه نمودن زن . || سپید شدن تهیگاه گوسپند. || سرخ و سپید شدن چشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش ِ ] (ع اِ) مانند. شبه . مثل . (ناظم الاطباء). مانند. (از منتهی الارب ). || ناز. غنج . دلال . (ناظم الاطباء): امراءة ذات شکل ؛ زن صاحب ناز و غنج و دلال و کرشمه . (از منتهی الارب ). ناز و به این معنی به فتح نیز آمده . (آنندراج ). و رجوع به شَ...
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَشکَل و شَکلاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به اشکل و شکلاء شود.
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش ُ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ شکال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به شکال شود.
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ش َ ک َ / ش َ ک ْ ] (اِخ ) ابن حمید عیسی . صحابی است و پسرش وشیتربن شکل محدث و اسماء بنت شکل صحابیة و در همه به سکون کاف نیز روایت شده است . (منتهی الارب ).
-
form
شکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ساختار و طرح یک اثر موسیقایی
-
شکل
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ ع . ] (مص ل .) پوشیده شدن امری .
-
شکل
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا ش ) [ ع . ] (اِ.) 1 - صورت ، چهره . 2 - پیکر. 3 - نظیر، مانند. 4 - حالت ، وضع ، کیفیت . 5 - ترکیب و ساختار بیرونی چیزی .