کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکستگی فرورفته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
fractography
شکستگینگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مطالعۀ سطوح شکستگیها و درزهها
-
fracture cleavage
رَخ شکستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رَخی با شکستگیهای نزدیکبههم
-
fracture plane
صفحۀ شکستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سطح یک شکستگی
-
دل شکستگی
لغتنامه دهخدا
دل شکستگی . [ دِ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دل شکسته . دل شکسته بودن . شکسته دل بودن . رنجیده و آزرده دل بودن : با همه دل شکستگی روی به آسمان کنم آه که قبله ٔ دگر نیست ورای آسمان . خاقانی .از خوف شماتت اعداء و احتراز از دل شکستگی ل...
-
نام شکستگی
لغتنامه دهخدا
نام شکستگی . [ ش ِ ک َ ت َ /ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و صفت نام شکسته : می تا نشکست روی اوباش در نام شکستگی نشد فاش .نظامی .
-
دل شکستگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] delšekastegi حزن و اندوه و ناامیدی.
-
دل شکستگی
دیکشنری فارسی به عربی
اسي
-
کشتی شکستگی
دیکشنری فارسی به عربی
حطام , حطام السفينة
-
صدای شکستگی
دیکشنری فارسی به عربی
موهبة
-
شکستگی(استخوان)
دیکشنری فارسی به عربی
کسر
-
fracture spacing ratio, FSR
نسبت فاصلهبندی شکستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نسبت ضخامت لایه به فاصلهبندی میانگین شکستگی
-
malunited fracture
شکستگی بدجوشخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی شکستگی که در وضعیت نامناسب جوش خورده باشد
-
butterfly fracture
شکستگی پروانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] جدا شدن قطعهای تقریباً مثلثی و شبیه به پروانه از استخوانهای بلند
-
greenstick fracture, willow fracture, bent fracture, hickory sick fracture
شکستگی ترکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی شکستگی ناکامل در استخوانهای بلند کودکان که در آن استخوان خم میشود و فقط قوس بیرونی آن میشکند و قطعات شکسته جابهجا نمیشوند
-
burst fracture
شکستگی ـ ترکیدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] شکستگی شدید استخوان مهره براثر فشار عمودی زیاد