کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکستهبند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شکستهبند
مترادف و متضاد
آروبند، ارتوپد
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکستهبند
واژگان مترادف و متضاد
آروبند، ارتوپد
-
واژههای همآوا
-
شکسته بند
لغتنامه دهخدا
شکسته بند. [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ب َ ] (نف مرکب ) کسی که استخوانهای شکسته را میبندد و پیوندهای دررفته را جبیره میکند. آروبند (در تداول مردم قزوین ). رداد. (ناظم الاطباء). مجبر. جابر. (منتهی الارب ). کسی که علاج اعضای شکسته کند. (از آنندراج ). آروبند. ا...
-
شکسته بند
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (ص فا.) کسی که استخوان های شکسته یا از جا در رفته را جا می گذارد.
-
شکسته بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (پزشکی) šekasteband کسی که استخوانهای شکستۀ بدن را میبندد و معالجه میکند؛ آروبند.
-
جستوجو در متن
-
جابر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیدادگر، جبار، زورگو، ستمگر، ظالم، قهار ۲. شکستهبند ≠ عادل، دادگر