کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکرکننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکرکننده
لغتنامه دهخدا
شکرکننده . [ ش ُ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف مرکب ) شکرگزار. سپاسگزار. شکرگوی . که سپاس و ثنا بجای آرد. (از یادداشت مؤلف ): شکرکننده را نعمت دهید ونعمت دهنده را شکر گویید. (از امثال و حکم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
شاکر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] šāker شکرکننده؛ سپاسدارنده؛ سپاسگزار.
-
شاکر
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ ع . ] (اِفا.) شکرکننده ، سپاسگزار، ج . شاکرین .
-
شکور
فرهنگ نامها
(تلفظ: šakur) (عربی) شکرکننده سپاسگزار ؛ پاداش دهندهی بندگان ؛ از نامهای خداوند .
-
شکور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] šakur ۱. بسیارسپاسگزار و شُکرکننده.۲. (اسم، صفت) پاداشدهنده؛ عطاکنندۀ ثواب جزیل برای عمل قلیل؛ از صفات باریتعالی.
-
محتمل
لغتنامه دهخدا
محتمل . [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتمال .بردارنده ٔ چیزی به سر و پشت . (از منتهی الارب ). بردارنده ٔ بار. (ناظم الاطباء). || بر گردن گیرنده چیزی را و شکرکننده . (از منتهی الارب ). کسی که برگردن خود میگیرد کاری را. (ناظم الاطباء). || برده خ...
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (ع ص ) سپاس دارنده . سپاسگزار. شکرکننده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (برهان قاطع) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). سپاسدار. (دهار). مقابل کفور. ج ، شُکَّر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نیکی شناس . آنکه در مقابل احسان دیگری ثنا گوید...