کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکاوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکاوه
لغتنامه دهخدا
شکاوه . [ ] (اِ) چوب خوشه . خوشه ٔ انگور که انگور آن بخورده باشند. (دهار). غشوش . عرجون . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
شکاوة
لغتنامه دهخدا
شکاوة. [ ش َ وَ ] (ع مص ) شکاة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) اقرب الموارد). و رجوع به شکاة شود.
-
جستوجو در متن
-
عنشوش
لغتنامه دهخدا
عنشوش . [ ع ُ ](ع اِ) باقی مانده ٔ شتران و بقیه ٔ مال . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): ما له عنشوش ؛ او را هیچ چیز نیست . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شکاوه ٔ انگور، یعنی خوشه ٔ انگور که انگور آن ب...
-
عرجون
لغتنامه دهخدا
عرجون . [ ع ُ ] (ع اِ) چوب خوشه ٔ خرما. (دهار) (مهذب الاسماء). ج ، عَراجین . (مهذب الاسماء). || خوشه . خوشه ٔ خرما یا خوشه ٔ خرما که خشک و کج گردد، یابن آن . یا چوب خوشه ٔ خرما. (منتهی الارب ). || شاخ خشک شده : گر در آبی نخل یا عرجون نمودجز ز عکس نخل...