کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکاشک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شکاشک
/šakāšak/
معنی
صدای پا هنگام راه رفتن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکاشک
لغتنامه دهخدا
شکاشک . [ ش َ ش َ ] (اِ صوت ) آواز پای که در هنگام راه رفتن برآید. (برهان ) (آنندراج ) (از انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ). چکاچاک . چکاچک . (فرهنگ فارسی معین ).
-
شکاشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹شکشک› [قدیمی] šakāšak صدای پا هنگام راه رفتن.
-
جستوجو در متن
-
شکشک
لغتنامه دهخدا
شکشک . [ ش َ ش َ ] (اِ صوت ) آواز پای که هنگام راه رفتن برآید. (ناظم الاطباء) (از برهان ). به معنی شکاشک است . (فرهنگ جهانگیری ). آواز پای . (انجمن آرا) (آنندراج ). شرفاک . شلپوی . شکک . رجوع به مترادفات کلمه شود.
-
چمچمه
لغتنامه دهخدا
چمچمه . [ چ ُ چ ُ م َ / م ِ ] (اِ صوت ) صدا و آواز پای را گویند وقت راه رفتن .(برهان ). آواز پای را گویند که هنگام راه رفتن برآید وشلپوی و شکاشک و شکک نیز گویند. (جهانگیری ). آوازپای را گویند که وقت راه رفتن برآید و آن را شلپوی نیز گویند. (انجمن آرا)...