کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شپلاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شپلاق
لغتنامه دهخدا
شپلاق . [ ش َ پ َ ] (ترکی ، اِ صوت ) شاپلاق . شپلق . شاپلاق . طپانچه و سیلی زدن بر روی و بیخ گوش . (ناظم الاطباء).
-
شپلاق
واژهنامه آزاد
(دزفول، شمال خوزستان) نام یک بازی محلی است و شپلاق نام بازیکنان در شروع بازی است.
-
واژههای مشابه
-
شَپلاق ،شپلاقی
لهجه و گویش تهرانی
سیلی، پس گردنی ـ سریع
-
جستوجو در متن
-
شاپلاق
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) (عا.) = شپلاق . شپلق : سیلی توأم با صدا.
-
شپلق
لغتنامه دهخدا
شپلق . [ ش َپ َ ل َ ] (ترکی ، اِ صوت ) شاپلاق . شپلاق . صدای سیلی . رجوع به شپلاق شود. آوای زدن با کف دست بر روی یا گردن .تپانچه که اسم دیگرش سیلی است . (فرهنگ نظام ). زدنی با آواز بر صورت یا گردن کسی با کف دست : زمانه بین که ز سرپنجه ٔ ستم هر دم به ...