کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شپشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شپشه
/šepeše/
معنی
۱. حشرۀ ریز به شکل ذرههای قهوهایرنگ که در شاخهها و ساقههای درختان وگیاهها بهوجود میآید و از آفتهای گیاهی است.
۲. حشرهای که در برنج و گندم و آرد تولید میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
aphis
-
جستوجوی دقیق
-
شپشه
لغتنامه دهخدا
شپشه . [ ش ِ پ ِ ش َ / ش ِ ] (اِ مصغر) حشره ٔ کوچکی است شبیه به شپش معمولی انسان ولی قدری از آن کوچکتر است و بیشتر به موهای ناحیه ٔ زهار و شرمگاه و زیر بغل حمله میکند و پاهایش دارای قلابهای قوی است که به بدن میچسبد و جدا کردنش مشکل است و در موقعی که ...
-
شپشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشپشه، شپشک› (زیستشناسی) šepeše ۱. حشرۀ ریز به شکل ذرههای قهوهایرنگ که در شاخهها و ساقههای درختان وگیاهها بهوجود میآید و از آفتهای گیاهی است.۲. حشرهای که در برنج و گندم و آرد تولید میشود.
-
شپشه
دیکشنری فارسی به عربی
سوسة , قملة
-
واژههای مشابه
-
شپشه گندم
دیکشنری فارسی به عربی
سوسة
-
شپشه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قملة
-
هر نوع شپشه یا افت گیاهی وغیره شبیه شپش
دیکشنری فارسی به عربی
قملة
-
جستوجو در متن
-
weevily
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وحشیانه، شپشه وار، شپشه دار
-
سوسة
دیکشنری عربی به فارسی
شپشه , کو , سوسه , شپشه گندم
-
weevil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخوشایند، شپشه، شپشه گندم، کو، سوسه
-
اشپشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'ešpeše = شپشه
-
شپشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šepešak = شپشه
-
قملة
دیکشنری عربی به فارسی
شپش , شپشه , شته , هر نوع شپشه يا افت گياهي وغيره شبيه شپش , شپش گذاشتن , شپشه کردن
-
greenfly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
greenfly، شپشه، شته