کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شپاشاپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شپاشاپ
/šapāšāp/
معنی
صدای برخورد پیاپی چیزی به چیز دیگر، مخصوصاً برخورد تیر با جایی: ◻︎ برآمد ز ناورد برنا و پیر / شپاشاپ پیکان فشافاش تیر (هاتفی: مجمعالفرس: شپاشاپ).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شپاشاپ
لغتنامه دهخدا
شپاشاپ . [ ش َ ] (اِصوت مرکب ) آواز و صدای پیکان تیر باشد که پی درپی درجایی بخورد. (برهان ) (ناظم الاطباء). شپشاپ . شپ شپ . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). آواز تیرهای پی هم انداخته . (فرهنگ نظام ). آواز صدای پیکان تیر که پی درپی افکنندو آن را شپشاپ نیز گوی...
-
شپاشاپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹شپشاب، شپشپ› šapāšāp صدای برخورد پیاپی چیزی به چیز دیگر، مخصوصاً برخورد تیر با جایی: ◻︎ برآمد ز ناورد برنا و پیر / شپاشاپ پیکان فشافاش تیر (هاتفی: مجمعالفرس: شپاشاپ).
-
جستوجو در متن
-
شپشاپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) šapšāp = شپاشاپ: ◻︎ زچکچاک گرز و ز شپشاپ تیر / برآورد از جان دشمن نفیر (فردوسی: مجمعالفرس: شپاشاپ).
-
شباشاب
لغتنامه دهخدا
شباشاب . [ ش َ ] (اِ صوت مرکب ) آواز تیر پی درپی . (یادداشت مؤلف ). شپاشاپ .
-
شپشاپ
لغتنامه دهخدا
شپشاپ . [ ش َ ] (اِ صوت مرکب ) شپاشاپ . شپ شپ . صدا و آواز پی درپی خوردن پیکان تیر باشد به جایی . (برهان ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ نظام ) : ز چکچاک گرز و ز شپشاپ تیربرآورد از جان دشمن نفیر.فردوسی .
-
فرافر
لغتنامه دهخدا
فرافر. [ ف َرْ را ف َ ](اِ صوت ) آواز نای و نفیر، از عالم شپاشاپ تیر و چکاچاک تیر و تیغ. (آنندراج از بهار عجم ) : ز فرافر سهمگین نفیرسراسیمه شد خیره کش چرخ پیر. عبداﷲ هاتفی (از آنندراج از بهار عجم ).در آن حشرگاه قیامت اثرز فرافر صرصر نایگر...صادق بیک...
-
چناچن
لغتنامه دهخدا
چناچن . [ چ َ چ َ ](اِ صوت ) آواز و صدای تیر باشد که پی درپی بیندازند. (برهان ). صدای تیر را گویند که از پی هم بیندازند و آنرا شپاشاپ نیز گویند. (جهانگیری ). آواز و صدای پی درپی تیر انداختن . (انجمن آرا) (آنندراج ). آواز و صدای تیر پی درپی انداخته شد...
-
شپ شپ
لغتنامه دهخدا
شپ شپ . [ ش َ ش َ ] (اِ صوت مرکب ) شپشاپ . شباشاپ . آواز تیر انداختن پی درپی را گویند. (از برهان ). آواز پی هم انداختن تیر است . (فرهنگ نظام ). آواز پیاپی خوردن پیکان تیرهاست به جایی . (از ناظم الاطباء) : ز بس شپ شپ تیر و جر کمان زمین گشت لرزان تر از...