کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شُله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šol[l]e ۱. آش؛ شوربا.۲. آش برنج.
-
شله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šolle ۱. جای خاکروبه و زباله؛ جایی که در آن آشغال و خاکروبه میریزند.۲. فرج زن.۳. لتهای که زنان در ایام حیض به کار میبرند.
-
شُلّه
لهجه و گویش بختیاری
šolla آش شُلّه، آش شوربا.
-
شَله
لهجه و گویش تهرانی
چربی
-
گاوه شله
لغتنامه دهخدا
گاوه شله . [ وِ ش َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گل تپه فیض اﷲ بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز، واقع در 14000گزی شمال خاور سقز و 7000گزی خاور شوسه ٔ سقز به میاندوآب ، کوهستانی ، سردسیر، دارای 70 تن سکنه . زبان آنها کردی است . آب آن از چشمه . محصول آنجا ...
-
شله بران
لغتنامه دهخدا
شله بران . [ ش َ ل ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. سکنه ٔ آن 606 تن . آب آن از چشمه . محصول عمده ٔ آنجا غلات و حبوب و سردرختی . صنایع دستی زنان فرش و گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
شله بریان
لغتنامه دهخدا
شله بریان . [ ش ُل ْ ل َ / ل ِ ب ِ ] (اِ مرکب ) نوعی غذا. طرز تهیه ٔ آن چنین است : گوشت سینه را با نخود خیس کنند و پوست گیرند و مانند آبگوشت بار کنند. پس از طبخ استخوانهای آنرا کشیده مقداری مساوی گوشت و برنج علاوه کرده مانند دمپخت میپزند. آب آن که تم...
-
شله پز
لغتنامه دهخدا
شله پز. [ ش ُ ل َ / ل ِ پ َ ] (نف مرکب ) آنکه شله پزد.- نه نه خانم شله پز ؛ زنی مجهول الهویه یا زنی بی سروپا. پست ترین زن : نه نه خانم شله پز هم میتواند [ یا ] نه نه خانم شله پز هم میداند؛ یعنی دانسته ٔبزرگ و کاری عظیم نیست . (یادداشت مؤلف ).
-
شله پلاو
لغتنامه دهخدا
شله پلاو. [ ش ُ ل َ/ ل ِ پ َ ] (اِ مرکب ) نوعی از پلاو. (ناظم الاطباء).
-
شله زرد
لغتنامه دهخدا
شله زرد. [ ش ُل ْ ل َ / ل ِ زَ ] (اِ مرکب ) آشی ازبرنج ، شکر، زعفران و روغن . (یادداشت مؤلف ). نوعی غذا. طرز تهیه ٔ آن چنین است : (مواد لازم : برنج مثلاً یک کیلو، روغن 250 گرم ، شکر یک کیلو، مغز بادام 200 گرم ، زعفران 5 گرم و گلاب ). برنج را در آب ج...
-
شله قلمکار
لغتنامه دهخدا
شله قلمکار. [ ش ُ ل َ / ل ِ / ش ُل ْ ل َ / ل ِ ق َ ل َ ] (اِ مرکب ) آشی است که همه احرار بقول و جز آن را در وی کنند و نیز گوشت در وی مهرا کنند. آشی از همه سبزیها و گوشت و برنج . آش امام زین العابدین . (یادداشت مؤلف ). نوعی غذا.طرز تهیه ٔ آن چنین است...
-
شله کش
لغتنامه دهخدا
شله کش . [ ش َ ل َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چرداول بخش شیردان چرداول شهرستان ایلام .سکنه ٔ آن 150 تن . آب آن از چشمه . محصول عمده ٔ آنجا غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
شله گاه
لغتنامه دهخدا
شله گاه . [ ش ُل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) هنگام بلوغ دختر. (ناظم الاطباء).
-
شله ماش
لغتنامه دهخدا
شله ماش . [ ش ُل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) کته ای از ماش و برنج . آش از ماش . (یادداشت مؤلف ).
-
آش شله
فرهنگ فارسی معین
قلمکار (ش ِ شُ لِ قَ لَ) (اِمر.) 1 - آشی که از حبوبات و گوشت لِه شده درست می شود و بیشتر برای نذر و در ایام محرم و صفردرست می کنند. 2 - کنایه از: هرمجموعه ای که در آن نظم و ترتیب و قاعده ای به کار نرفته باشد.