کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شُعَيْبُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جزیره ٔ شیخ شعیب
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ شیخ شعیب . [ ج َ رَ ی ِ ش َش ُ ع َ ] (اِخ ) همان جزیره ٔ لاوان واقع در غرب جزیره ٔقیس است . رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ص 281 شود.
-
جستوجو در متن
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) مکنی به ابی شعیب . رجوع به ابی شعیب مقفع... شود.
-
ابوصالح
لغتنامه دهخدا
ابوصالح . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) شعیب بن سلیمان شرغی . از مردم شرغ قریه ای به بخارا. رجوع به شعیب ... شود.
-
شعب
لغتنامه دهخدا
شعب . [ ش ُ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ شَعیب . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). ج ِ شعیب به معنی توشه دان یا توشه دان از دو چرم دوخته یا از دو طرف بریده و مشک کهنه . (آنندراج ). رجوع به شعیب شود.
-
ابوزیاد
لغتنامه دهخدا
ابوزیاد. [ اَ ] (اِخ ) شعیب بن درهم . محدث است .
-
یوبب
لغتنامه دهخدا
یوبب . [ ی َ / یو ب َ ] (اِخ ) نام پیغمبری که به تازی شعیب گویند. (ناظم الاطباء).
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَبُل ْ س ِ ] (اِخ ) بشربن شعیب بن ابی حمزه . محدث است .
-
دریج
لغتنامه دهخدا
دریج . [ دُ رَ ] (اِخ ) نام جد شعیب بن احمد است . (منتهی الارب ).
-
شعیبیة
لغتنامه دهخدا
شعیبیة. [ ش ُ ع َ بی ی َ ] (ص نسبی ) منسوب به شعیب .
-
ابوزیاد
لغتنامه دهخدا
ابوزیاد. [ اَ ] (اِخ ) علی . محدث است و شعیب بن کهتم از او روایت کند.
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی .[ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن شعیب . رجوع به حسن ... شود.
-
ابوعمر
لغتنامه دهخدا
ابوعمر. [ اَع ُ م َ ] (اِخ ) محمد. شعیب بن حرب از او روایت کند.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا.[ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) شعیب بن راشد. محدّث است .
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمان . رجوع به احمدبن شعیب و رجوع بنسائی شود.
-
ابوشعیب
لغتنامه دهخدا
ابوشعیب . [ اَ ش ُ ع َ ] (اِخ ) حمادبن شعیب الحمانی . محدّث است .