کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شُر و شُر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شُر و شُر
فرهنگ گنجواژه
صدای ریزش آب.
-
واژههای مشابه
-
شر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بدی ۲. تباهی، فساد ۳. آشوب، شورش، غائله، فتنه ≠ خیر
-
شر
فرهنگ واژههای سره
بد
-
شر
فرهنگ فارسی معین
(شَ رّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بدی . 2 - بدذاتی . 3 - فساد.
-
شر
لغتنامه دهخدا
شر. [ ش ِ ] (اِ) نامی است از جمله ٔ نامهای آفتاب عالمتاب . (برهان ) (آنندراج ). اما ظاهراً مصحف «مثر» (= مهر) است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
-
شر
لغتنامه دهخدا
شر. [ ش ُرر ] (ع اِ) شَرّ. (منتهی الارب ). رجوع به شر شود.
-
شر
دیکشنری عربی به فارسی
بد , زيان اور , مضر , شريرانه , بدي , زيان , محرمانه , راز
-
شر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شرّ] šar[r] ۱. [مقابلِ خیر، جمع: شرور] بدی؛ فساد.۲. ضرر؛ زیان.
-
شَرَّ
فرهنگ واژگان قرآن
شرّ - بدي - بدتر - بدترين
-
شِرّ
لهجه و گویش بختیاری
šerr شتابزده، دستپاچه.
-
شَرّ
لهجه و گویش بختیاری
šarr 1. شَر؛ 2. تهمت.
-
شِر
لهجه و گویش بختیاری
še:r شعر.
-
شَر
لهجه و گویش بختیاری
ša:r شهر.
-
شِر
لهجه و گویش تهرانی
جر دادن، جرو واجر، شِرّه . شره شره= پاره