کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شَوَق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چشمه شوق
لغتنامه دهخدا
چشمه شوق . [ چ َ م َ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم شهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
شوق انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] šo[w]q[']angiz برانگیزندۀ شوق؛ اشتیاقآور؛ آنچه در انسان ایجاد شوق کند.
-
شوق وشعف
دیکشنری فارسی به عربی
جذل
-
شوق واشتیاق
دیکشنری فارسی به عربی
حماسة
-
شوق و ذوق
لغتنامه دهخدا
شوق و ذوق . [ ش َ / شُو ق ُ ذَ / ذُو ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شوق ذوق . خرسندی و خوشحالی .
-
شوق و شعف
لغتنامه دهخدا
شوق و شعف . [ ش َ / شُو ق ُ ش َ ع َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شوق و شور. خرسندی و شادمانی .
-
آرزو و شوق
فرهنگ گنجواژه
تمنا.
-
شوق و ذوق
فرهنگ گنجواژه
علاقه.
-
شوق و سودا
فرهنگ گنجواژه
علاقه.
-
شوق و شادی
فرهنگ گنجواژه
علاقه.
-
شوق و ذوق
لهجه و گویش تهرانی
اشتیاق
-
ذوق و شوق
فرهنگ گنجواژه
با اشتیاق.
-
واژههای همآوا
-
شوق
واژگان مترادف و متضاد
آرزومندی، اشتیاق، دلبستگی، ذوق، رغبت، شور، علاقه، هوس
-
شوق
فرهنگ واژههای سره
خواستاری، شور، شاد
-
شوغ
لغتنامه دهخدا
شوغ . (اِ) شغه . سنگین شدن دست و پای بود و آن را به ترکی ایشتی (؟) گویند. (فرهنگ اسدی ). آن گوشت باشد که در دست و پای سخت شده باشد چون چرم . (فرهنگ اسدی ). ستبری باشد در پوست . (نسخه ٔ دیگر اسدی ). آن پوست بود که بر تن مردم سخت شده باشد از کار کردن ب...