کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شَل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شل
دیکشنری عربی به فارسی
عدم تحرک , مرض سل
-
شل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šal ران؛ ران انسان یا حیوان.
-
شل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی: شلّ] šal[l] ویژگی کسی که پا یا دستش معیوب و ازکارافتاده باشد: ◻︎ برو شیر درنده باش ای دغل / مینداز خود را چو روباه شل (سعدی۱: ۸۸).
-
شل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] [قدیمی] šel نیزۀ کوتاه؛ زوبین.
-
شل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) šol ۱. نرم؛ سست.۲. آبکی.۳. ویژگی شخص سست؛ ضعیف؛ تنبل.
-
شل
دیکشنری فارسی به عربی
طليق , عرجة , فترة الهدوء , قماش السحيف , متداعي , متساهل , متهدل
-
شل
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: šol طاری: šol طامه ای: šol طرقی: šol کشه ای: šol نطنزی: šol
-
شل
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: šal / lang طاری: šal طامه ای: šal طرقی: šal کشه ای: šal نطنزی: šal
-
شُل
لهجه و گویش تهرانی
چیز نرم و سست
-
شَل شل،()زنان،شلان شلان
لهجه و گویش تهرانی
لنگیدن
-
sapling 4
شَلگروه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مجموعهای از نهالهای جوان کوتاهتر از دو متر
-
پیزی شل
لغتنامه دهخدا
پیزی شل . [ ش ُ ] (ص مرکب ) سخت کاهل و بیکاره . پیزی گشاد. گَل ِ گیوه گشاد.
-
تخم شل
لغتنامه دهخدا
تخم شل . [ ت ُ م ِ ش َ ] (اِخ ) دهی جزء بخش مرکزی شهرستان لاهیجان است که در هشت هزارگزی جنوب باختری لاهیجان قرار دارد. جلگه ای مرطوب است و 741 تن سکنه دارد. آب آن از استخر و رودخانه و محصول آنجا برنج و ابریشم و چای است . شغل اهالی زراعت است وراه مالر...
-
ذات شل
لغتنامه دهخدا
ذات شل . [ ت ُ ش َل ل ] (اِخ ) پشته ای است به دیارغطفان . و بجای لام شل دال هم آمده است . یعنی شَدّ.
-
شالی شل
لغتنامه دهخدا
شالی شل . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج . دارای 421 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، توتون و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).