کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شَفَا حُفْرَةٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شَفَا حُفْرَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
لبه حفره ، البته لبهاي که هر کس قدم بر آن بگذارد ، مشرف بر سقوط در آن شود
-
واژههای مشابه
-
شفا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ša(e)fā) (عربی) بهبود ، بهبود یافتن از بیماری ؛ (در اصطلاح عرفانی) از میان رفتن بیماری دل به سبب تابش انوار ملکوتی است.
-
شفا
واژگان مترادف و متضاد
التیام، بهبودی، بهی، تشفی، درمان، صحت، علاج، مداوا، معالجه
-
شفا
فرهنگ واژههای سره
بهبود، درمان
-
شفا
فرهنگ فارسی معین
(ش ) [ ع . شفاء ] 1 - (مص ل .) تندرستی یافتن پس از بیماری . 2 - (اِمص .) بهبودی ، تندرستی . 3 - (اِ.) درمان .
-
شفا
لغتنامه دهخدا
شفا. [ ش َ ] (ص ، اِ) روا و مشروع و جایز. و هر چیز جایز و روا و مشروع . (ناظم الاطباء).
-
شفا
لغتنامه دهخدا
شفا. [ ش َ ] (ع مص ) فروشدن آفتاب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
شفا
لغتنامه دهخدا
شفا. [ ش َ] (ع اِ) بقیه ٔ هلاک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آخر عمر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || کرانه ٔ هر چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کران . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 61). کناره . کنار. لب .دم . حَرْف . (یادداشت مؤلف ). کرا...
-
شفا
لغتنامه دهخدا
شفا. [ ش ِ / ش َ ] (از ع ، اِمص ) شفاء. تندرستی و بهبود از مرض . (ناظم الاطباء). بهبود. برء از مرض . بِل ّ. (در فارسی بیشتر به فتح شین تلفظ کنند). (یادداشت مؤلف ) : آنها که به تقریر جهان داور ما رااز درد جهالت بنکوهند و شفایند. ناصرخسرو.بر ره دین رو...
-
شفا
لغتنامه دهخدا
شفا. [ ش ُ / ش ِ ] (اِ) ترکش و تیردان . || جعبه . (ناظم الاطباء) .
-
شفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] šafā ۱. بقیۀ ماه پیش از آنکه ناپدید شود.۲. کنارۀ چیزی؛ لبۀ چیزی.
-
شفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شِفاء] ša(e)fā ۱. تندرستی دادن؛ کسی را از بیماری رهانیدن؛ تندرست ساختن.۲. بهبود و رهایی از مرض.۳. [جمع: اَشفیة] دوا؛ دارو؛ درمان.
-
شفا
دیکشنری فارسی به عربی
علاج
-
طین شفا
لغتنامه دهخدا
طین شفا. [ ن ِ ش ِ / ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نزد اهل سنت خاک قبر امام حنبل است . و نزد بعضی تراب مدینه ٔ طیبه و نزد شیعه ٔ امامیه طین قبر حضرت سیدالشهداء امام حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام است . (فهرست مخزن الادویة).