کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شَرَّ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شَرَّ
فرهنگ واژگان قرآن
شرّ - بدي - بدتر - بدترين
-
واژههای مشابه
-
شر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بدی ۲. تباهی، فساد ۳. آشوب، شورش، غائله، فتنه ≠ خیر
-
شر
فرهنگ واژههای سره
بد
-
شر
فرهنگ فارسی معین
(شَ رّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بدی . 2 - بدذاتی . 3 - فساد.
-
شر
لغتنامه دهخدا
شر. [ ش َ ] (اِ) نامی است که در نور و مازندران به شمشاد دهند. (از درختان جنگلی ایران ص 193).
-
شر
لغتنامه دهخدا
شر. [ ش َرر ] (ع اِ) نقیض خیر. اسمی است جامع رذایل و خطاها. ج ، شرور. بدی و فساد و ظلم . (از اقرب الموارد). بدی . مقابل خیر. (از منتهی الارب ). || بدی . زیان . ضرر. گزند. مضرت . فساد. تباهی : و نبلوکم بالشر و الخیر فتنة و الینا ترجعون . (قرآن 35/21)....
-
شر
لغتنامه دهخدا
شر. [ ش ِ ] (اِ) نامی است از جمله ٔ نامهای آفتاب عالمتاب . (برهان ) (آنندراج ). اما ظاهراً مصحف «مثر» (= مهر) است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
-
شر
لغتنامه دهخدا
شر. [ ش ُ ] (اِ صوت ) آواز ریختن آب از بلندی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شرشرشود. || آب جاری . کر یا شر. کر و شر. در تداول عوام آب کر و آب جاری که شرعاً مطهرند و بی تغییر بو و طعم و رائحه نجس نشوند. (یادداشت مؤلف ).
-
شر
لغتنامه دهخدا
شر. [ ش ُرر ] (ع اِ) شَرّ. (منتهی الارب ). رجوع به شر شود.
-
شر
دیکشنری عربی به فارسی
بد , زيان اور , مضر , شريرانه , بدي , زيان , محرمانه , راز
-
شر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شرّ] šar[r] ۱. [مقابلِ خیر، جمع: شرور] بدی؛ فساد.۲. ضرر؛ زیان.
-
شِرّ
لهجه و گویش بختیاری
šerr شتابزده، دستپاچه.
-
شَرّ
لهجه و گویش بختیاری
šarr 1. شَر؛ 2. تهمت.
-
شِر
لهجه و گویش بختیاری
še:r شعر.