کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شَاعِرٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شَاعِرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
شاعر
-
واژههای مشابه
-
شاعر
واژگان مترادف و متضاد
۱. تصنیفسرا، چامهسرا، چکامهسرا، شعرگو، ناظم ۲. آگاه، داننده، شعورمند
-
شاعر
فرهنگ واژههای سره
چامه گو، چامه سرا، سراینده
-
شاعر
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - داننده . 2 - کسی که شعر می گوید، دارای شعور.
-
شاعر
لغتنامه دهخدا
شاعر. [ ع ِ ] (اِخ ) جماعتی از علما که شعر گفته اند و شعرا که سماع حدیث کرده اند به این اسم مشهورند و از آنجمله اند ابوفراس همام بن غالب الفرزدق الشاعر التمیمی بصری که از ابن عمر و ابوهریره و دیگران روایت کرده و ابن ابی نجیح و مروان الاصفر و دیگران ا...
-
شاعر
لغتنامه دهخدا
شاعر. [ ع ِ ] (ع اِ) نام هر یک از دو رگ که در دو ورک شاخ شاخ شوندو مجموع آن دو را شاعران گویند. (یادداشت مؤلف ).
-
شاعر
لغتنامه دهخدا
شاعر. [ ع ِ ] (ع ص ) داننده . (منتهی الارب ). آگاه : شاعر بنفسه ؛ آگاه از نفس خود. رجوع به مجموعه ٔ دوم مصنفات شیخ اشراق ص 115 شود. || دریابنده . (منتهی الارب ). || بهره مند از لطف طبع و رقت احساس و حدت ذهن . || قافیه گوی . (دهار) (ترجمان القرآن جرجا...
-
شاعر
لغتنامه دهخدا
شاعر. [ ع ِ ](اِخ ) (الخوری ) بطرس الماورنی اللبنانی . او راست : «فاکهة الالباب فی تاریخ الاحقاب ». (معجم المطبوعات ).
-
شاعر
دیکشنری عربی به فارسی
زره اسب , شاعر(باستاني) , رامشگر , شاعر و اوازخوان , شاعر , چکامه سرا
-
شاعر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] šā'er ۱. داننده و دریابنده.۲. [جمع: شُعَرا] شعرگوینده؛ چکامهسرا.
-
شاعر
دیکشنری فارسی به عربی
شاعر
-
ذوالنون شاعر
لغتنامه دهخدا
ذوالنون شاعر. [ ذُن ْ نو ن ِ ] (اِخ ) نام طبیب و شاعری ایرانی معاصر شاه اسماعیل صفویست و او در خدمت سام میرزا صاحب تذکره پسر شاه اسماعیل میزیست . بیت ذیل از اوست :نسبت روی خود بماه مکن نسبتی نیست اشتباه مکن .(از قاموس الاعلام ترکی ).
-
شاعر اطعمه
لغتنامه دهخدا
شاعر اطعمه . [ ع ِرِ اَ ع َ م َ ] (اِخ ) کنایه از بسحاق حلاج . (شمس اللغات ). مولانا ابواسحاق حلاج شیرازی صاحب دیوان اطعمه .
-
شاعر پیغمبر
لغتنامه دهخدا
شاعر پیغمبر. [ ع ِ رِ پ َ / پ ِ غ َ ب َ ] (اِخ ) حسان بن ثابت . رجوع به شاعرالنبی و شاعر رسول اﷲ شود.