کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
HR-WPAN
شیبیپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← شبکۀ شخصی بیسیم پرسرعت
-
LR-WPAN
شیبیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← شبکۀ شخصی بیسیم کمسرعت
-
شی ء
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا ش ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آن چه که بتوان از آن اعلام و اخبار کرد، چیز. ج . اشیاء. 2 - مجهول (ریاضی ).
-
شی ٔا
لغتنامه دهخدا
شی ٔا. [ ش َ ئُل ْ لاه ](ع اِ مرکب ) (مخفف شی ٌٔ ﷲ) یک نوع از تعظیم و تکریم و سلام که معمول دراویش می باشد. (از ناظم الاطباء).- شی ٔاﷲ زدن ؛ (عوام شیداﷲ زدن گویند) ظاهراً اصل این کلمه شیئاً ﷲ بوده است . (یادداشت مؤلف ).- شی ءاللهی ؛ با یای مصدری و «...
-
شی برم
لغتنامه دهخدا
شی برم . [ ] (اِخ ) محلی در 163500 گزی بوشهر میان بردخون کهنه و درداحمد. (یادداشت مؤلف ). || قریه ای است نه فرسنگی جنوب کاکی در فارس . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
شی جیامولی
لغتنامه دهخدا
شی جیامولی . (اِخ ) نام بودا، آورنده ٔ دین بودائی هند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به بودا شود.
-
شی هوآنگ
لغتنامه دهخدا
شی هوآنگ . (اِخ ) امپراتور چین در نیمه ٔ قرن سوم میلادی . وی مؤسس بنای دیوار چین است . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
شی ء
دیکشنری فارسی به عربی
جسم , شيء
-
متلا شی
دیکشنری فارسی به عربی
مفکک
-
تجسم شی
دیکشنری فارسی به عربی
منظور
-
شى برار
لهجه و گویش بختیاری
ši-berâr برادرشوهر.
-
شى کردن
لهجه و گویش بختیاری
ši kerdan شوهر کردن.
-
یِى شِى
لهجه و گویش بختیاری
yey-šei یک شاهى (برابر با پنج دینار).
-
بام شی
واژهنامه آزاد
گربه حیوانی که بیشتر به بام می رود بام شی
-
بام شی
واژهنامه آزاد
گربه