کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شو و آی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جامه شو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹جامهشوی› [قدیمی] jāmešu کسی جامههای مردم را میشوید؛ لباسشو؛ رختشو؛ گازُر.
-
رخت شو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹رختشوی› raxtšu شویندۀ رخت؛ مرد یا زنی که پیشهاش شستن رختهای چرک است؛ گازری.
-
روده شو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رودهشوی› (پزشکی) rudešu وسیلهای با لولۀ لاستیکی برای شستشوی معده.
-
هم شو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹همشوی› hamšu = هوو
-
نقد شو
دیکشنری فارسی به عربی
سائل
-
خم شو
دیکشنری فارسی به عربی
مرن , مقدمة عربة المدفع
-
تا شو
دیکشنری فارسی به عربی
مطواة
-
چِتْ شو
لهجه و گویش گنابادی
chetshouw در گویش گنابادی یعنی چه شدی ؟ ، کجا رفتی ؟، حالت چی شد ؟ سلامت هستی؟ ، الان حالت خوبه؟
-
دُلاْ شُوْ
لهجه و گویش گنابادی
dola shouw در گویش گنابادی یعنی خم شو ، تعظیم کن ، احترام بگذار
-
شستِشو
فرهنگ گنجواژه
شستن.
-
جهنم شو
لهجه و گویش تهرانی
گم شو!
-
شو پریو
لهجه و گویش تهرانی
شاه پریان
-
انه شو
واژهنامه آزاد
اَ نَه شو=وسیله تور بافی دستی
-
پو شو
واژهنامه آزاد
بلند شو، برخیز
-
دی شو
واژهنامه آزاد
دی شب ,شب گذشته،