کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوییدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شوییدن
/šuy(')idan/
معنی
= شُستن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوییدن
لغتنامه دهخدا
شوییدن . [ دَ ] (مص ) شستن و غسل دادن . (ناظم الاطباء). شوریدن . رجوع به شستن شود.
-
شوییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] šuy(')idan = شُستن
-
جستوجو در متن
-
شستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: šustan] šostan چیزی را با آب پاکیزه ساختن؛ پارچه یا ظرف یا چیز دیگر را در آب مالیدن که پاک شود؛ شوییدن.
-
شویانیدن
لغتنامه دهخدا
شویانیدن . [ دَ ] (مص ) به شستن داشتن . (یادداشت مؤلف ).شوییدن کنانیدن و شستن فرمودن . (از ناظم الاطباء).
-
شوی
لغتنامه دهخدا
شوی . (نف مرخم ) شو. بشورنده . شوینده . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). شوینده . آنکه چیزی را شستشو میکند. (ناظم الاطباء). مخفف شوینده . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شوینده و شوییدن و شستن شود. || (اِمص ) شستن . || (فعل امر) امر به شستن . (برهان ) (جهانگیری...