کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوهر خواهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زبان مادر شوهر
لغتنامه دهخدا
زبان مادر شوهر. [ زَ ن ِ دَ ش َ / شُو هََ ] (اِ مرکب ) نوعی گیاه خاردار از تیره ٔ کاکتاسه . صبیر. کاکتوس . رجوع به انجیر هندی ، انجیر بربری ، صبیر و کاکتوس شود.
-
زن یا شوهر
دیکشنری فارسی به عربی
زوج
-
زن بی شوهر
دیکشنری فارسی به عربی
عازب
-
شوهر و بچه
فرهنگ گنجواژه
خانواده.
-
زن و شوهر
فرهنگ گنجواژه
همسران.
-
زنی که دو شوهر دارد
دیکشنری فارسی به عربی
متعدد الزوجات
-
شوهر و فرزند و زندگی
فرهنگ گنجواژه
خانواده.
-
دارای دو زن یا دو شوهر
دیکشنری فارسی به عربی
ضرائري
-
جستوجو در متن
-
گلباجی
لهجه و گویش تهرانی
خواهر شوهر
-
sister-in-law
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خواهر شوهر، خواهر زن، زن برادر، جاری، زن برادر زن
-
ابن الاخ
دیکشنری عربی به فارسی
پسر برادر , پسر خواهر , پسر برادر زن و خواهر شوهر و غيره
-
آیزنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹یزنه› [عامیانه] 'āy[e]zne شوهر خواهر.
-
باجناغ
لغتنامه دهخدا
باجناغ . [ ج َ ] (ترکی ، اِ) باجناق . شوهر خواهر زن نسبت بشوهر خواهر دیگر. نسبت دو مرد با یکدیگر که هر یک شوهر یکی از دو خواهر باشد. هم پاچه . هم ریش . هم زلف . هم داماد. هم دندان . سِلف .
-
آیزنه
فرهنگ فارسی معین
(یَ یا یِ نِ) [ تر. ] ( اِ.) (عا.) شوهر خواهر.
-
یزنه
فرهنگ فارسی معین
(یَ نِ) (اِ.) آیزنه ؛ شوهر خواهر.