کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شولستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شولستان
لغتنامه دهخدا
شولستان . [ ل ِ ] (اِخ ) بلوکی از توابع شاپور کازرون که طایفه ٔ ممسنی از ایلهای فارس در آنجا ساکن اند. هوایش سرد است . (از فرهنگ فارسی معین ). ابن بطوطه که در سال 730 هَ . ق . کازرون را دیده است گوید اطراف کازرون را بلادالشول گویند و امروز به شولستان...
-
جستوجو در متن
-
لیدوما
واژهنامه آزاد
نام یکی از پایتخت های دوران هخامنشی درشهرستان نورآبادممسنی (شولستان)
-
آب شور
لغتنامه دهخدا
آب شور. [ ب ِ ] (اِخ ) نام یکی از سه آبراهه ٔ رودطاب در حدود فارس ، و نام دیگر آن آب شولستان است .
-
سراب بهرام
لغتنامه دهخدا
سراب بهرام . [ س َ ب َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه کازرون به بهبهان میان شایجود و نوبندگاه در 52655 گزی کازرون . و نام چشمه ای است در میان صحرای شاپور کازرون و صحرای نورآباد به شولستان . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
ممتازای شولستانی
لغتنامه دهخدا
ممتازای شولستانی . [ م ُ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) از شولستان فارس و از شاعران قرن یازدهم است . از اوست :شویم ز لوح دل چو هما نقش آرزومشق قناعت از قلم استخوان کنم .(از تذکره ٔ نصرآبادی ص 432).
-
المستان
لغتنامه دهخدا
المستان . [ ](اِخ ) در نزهةالقلوب آمده : تومان لر بزرگ ، ولایتی معتبرست و درو چند شهرها: شولستان فارس و کردارکان قهپایه المستان از حساب آنجاست . رجوع به همین کتاب چ لیدن ص 70 و حاشیه ٔ همان صفحه و «قهپایه المستان » شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) منصور شول . حاکم شولستان در حدود سال 755 هَ . ق . وی پس از مدتی از امرا و ارکان دولت شاه محمود گردید. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 289، 297، 298 و 317 و تاریخ گزیده چ لندن ص 660 و 691 و 696 و 742 شود.
-
ممسنی
لغتنامه دهخدا
ممسنی . [ م َ م َس ْ س ِ / س َ ] (اِخ ) بخشی از شهرستان کازرون در استان فارس میان کوه گیلویه و بختگان . از روستاهای مهم آن اردکان و فهلیان است . در شمال غربی شیراز واقع شده و آب و هوای آن در شمال سرد و در جنوب گرم است ، چنانکه کوههای دینار در شمال آن...
-
دشت روم
لغتنامه دهخدا
دشت روم . [ دَ ت ِ ](اِخ ) دشت الروم . سابق آنرا دشت رون نیز میگفتند و آن مرغزار و قریه ای است در بلوک ممسنی (شولستان سابق )، و این بلوک واقع است در مابین مغرب و شمال شیراز و قصبه ٔ آن موسوم است به فهلیان که تا شیراز قریب بیست و یک فرسخ مسافت دارد، و...
-
زهره
لغتنامه دهخدا
زهره . [ ] (اِخ ) (رود...) آبش شیرین مایل به شوری است . در زمستان و بهار عبور کاروان از آن جز به تدبیر ممکن نشود. رودخانه ٔ فهلیان و رودخانه ٔ نورآباد ممسنی و رودخانه ٔ سرآب سیاه ممسنی و رودخانه ٔ چال موره ٔ کهکیلویه در قریه ٔ پشت کوه ، ناحیه ٔ باوی ...
-
لر بزرگ
لغتنامه دهخدا
لر بزرگ . [ ل ُ رِ ب ُ زُ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی گوید: ولایت لرستان دو قسم است . لر بزرگ و لر کوچک به اعتبار دو برادر که در قرب سنه ٔ ثلاثمائه ٔ (300 هَ . ق .). حاکم آنجابوده اند. (تاریخ گزیده ص 537). و هم او گوید در ذکرعراق عجم : تومان لر بزرگ ولایتی...
-
علی طباطبائی
لغتنامه دهخدا
علی طباطبائی . [ ع َ ی ِ طَ طَ ] (اِخ ) ابن حجةاﷲبن علی بن عبداﷲبن حسین بن محمدبن عبدالملک بن حمزةبن حسن بن داودبن حمزةبن محمدبن محمودبن علی بن احمدبن مسلم بن محمدبن قاسم بن اسماعیل بن احمدبن یحیی بن حسین بن قاسم رشی بن ابراهیم بن اسماعیل دیباج بن اب...
-
شول
لغتنامه دهخدا
شول . (اِخ ) نام قبیله ای است از قبایل فارس . این قبیله نخستین بار در لرستان سکونت داشت و در حدود سال 300 هَ . ق . نیمی از لرستان را تحت فرماندهی قرار داده بود و بوسیله ٔ سیف الدین ماکان روزبهان (که اجداد او از دوره ٔ ساسانیان بر این منطقه حکومت داشت...
-
ابواسحاق اینجو
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق اینجو.[ اَ اِ ق ِ ] (اِخ ) (شیخ ...) جمال الدین شاه شیخ ابواسحاق بن محمود اینجو. پدر او محمود از امیرزادگان دولت چنگیزی است و او را ارپاخان یکی از سلاطین مغول بکشت . ابواسحاق و برادر او مسعود مدتی به تبریز دربند بودند و پس از رهائی مانند چند...