کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوشکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شوشکه
/šuške/
معنی
نوعی شمشیر راست و بدون انحنا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوشکه
لغتنامه دهخدا
شوشکه . [ ک َ / ک ِ ] (از روسی ، اِ) (از روسی شاشکار) قسمی شمشیر. نوعی قمه . (یادداشت مؤلف در ذیل شوشگه ). شوشگه . قمه . قداره . نوعی آلت قتاله شبیه به سرنیزه و شمشیر کوتاه که آن را در نیام جای دهند و بر کمر بندند. (از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
شوشکه
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِ.) شمشیر راست .
-
شوشکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی] šuške نوعی شمشیر راست و بدون انحنا.
-
شوشکه
لهجه و گویش تهرانی
شمشیر راست ،قداره
-
واژههای مشابه
-
شوشکه کشیدن
لغتنامه دهخدا
شوشکه کشیدن . [ ک َ / ک ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) تعبیری است نظیر قمه کشیدن و چاقو کشیدن در عصر ما و نفس کش گفتن و جایی را قرق کردن ، یا بالای کسی درآمدن و به حمایت او وارد نزاع شدن . (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
شوشکه بند/کش
لهجه و گویش تهرانی
قداره کش
-
جستوجو در متن
-
قمه و قداره
لهجه و گویش تهرانی
شوشکه و شمشیر
-
شوشگه
لغتنامه دهخدا
شوشگه . [ گ َ / گ ِ ] (از روسی ، اِ) رجوع به شوشکه شود.
-
دشنه
لغتنامه دهخدا
دشنه . [ دَ / دِ ن َ / ن ِ ] (اِ) کارد بزرگ و مشمل . (از لغت فرس ). نوعی از خنجر است که بیشترمردم لار می دارند. (برهان ). خنجر. (غیاث ) (بحر الجواهر) (از دهار) (از منتهی الارب ). خنجری باشد که عیاران بر میان بندند. (صحاح الفرس ). کارد بزرگ چنانکه قصا...
-
صور اسرافیل
لغتنامه دهخدا
صور اسرافیل . [ رِ اِ ] (اِخ ) میرزا جهانگیرخان شیرازی فرزند آقا رجبعلی . مدیر روزنامه ٔ صور اسرافیل که بخاطر نام روزنامه اش به صور اسرافیل ملقب گردید. ملک زاده ترجمه ٔ او را چنین آورده است : وی در سنه ٔ 1292 هَ . ق . در شهر شیراز متولد شد. خانواده ٔ...