کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوشتری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بساطی شوشتری
لغتنامه دهخدا
بساطی شوشتری . [ ب َی ِ ت َ ] (اِخ ) سراینده ٔ پارسی گوی قرن دهم بود سفری به ماوراءالنهر کرد و بخدمت عبداﷲ ازبک درآمد و بسال 955 هَ . ق . درگذشت . شعرش در تذکره ٔ روز روشن آمده است . (از الذریعه ج 9). و رجوع به تذکره ٔ روز روشن محمد مظفر و حسین صبا و...
-
تقی شوشتری
لغتنامه دهخدا
تقی شوشتری . [ ت َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) از شعرا و علمای ایران است وی به هندوستان مهاجرت کرد و در خدمت اکبرشاه مأمور تهیه ٔ نثری از شاهنامه شد ولی در این کار توفیق نیافت از اوست :گرد ست نی دهد که برویت نظر کنم باری دهان بیاد لبت پرشکر کنم .(از قاموس الاع...
-
قاضی نوراﷲ شوشتری
لغتنامه دهخدا
قاضی نوراﷲ شوشتری . [ رُل ْ لا هَِ ت َ ] (اِخ ) ابن سید شریف الدین شوشتری مرعشی سیدی است جلیل که نسب وی با بیست ویک واسطه به سید علی مرعشی . و با بیست وشش واسطه به حضرت زین العابدین میرسد.وی از اعاظم علمای اسلام در عصر صفویه و فقیه اصولی ،محدث رجالی ...
-
جستوجو در متن
-
نوری
لغتنامه دهخدا
نوری . (اِخ ) نوراﷲ شوشتری (قاضی ...). رجوع به قاضی نوراﷲ شوشتری شود.
-
کمچه
واژهنامه آزاد
(شوشتری) ملاقه.
-
گوربه
واژهنامه آزاد
گوربَه همان جوراب در گویش شوشتری
-
نان چرب
واژهنامه آزاد
نوعی خوراکی محلی شوشتری
-
دده
واژهنامه آزاد
(شوشتری) دَدِه؛ خواهر.
-
گاردیم
واژهنامه آزاد
(شوشتری) کژدم زرد رنگ.
-
اچه
واژهنامه آزاد
(شوشتری و دزفولی) اَچِه؟ چرا.
-
تنکه
واژهنامه آزاد
تُنُکَه:شورت مردانه که تا بالای زانوست در گویش شوشتری
-
قل قل
واژهنامه آزاد
در لهجه شوشترى به معناى آش ( یک نوع آش که به آش آبادان معروف است ) مى باشد.
-
قل قل
واژهنامه آزاد
در لهجه شوشترى به معناى آش ( یک نوع آش که به آش آبادان معروف است ) مى باشد.
-
قحنه
واژهنامه آزاد
(قُحنَه) سرفه (این واژه هم اکنون در گویش شوشتریها متداول است)
-
فند
واژهنامه آزاد
(فِند)مانند، مثل، شبیه (این واژه هم اکنون در گویش شوشتری متداول است)