کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شور کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شور کردن
لغتنامه دهخدا
شور کردن . [ ش َ / شُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) مشورت و کنکاش نمودن . (ناظم الاطباء). مشورت کردن . مشاوره کردن . رجوع به شور و شوری شود.
-
شور کردن
لغتنامه دهخدا
شور کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرنمک کردن . (فرهنگ فارسی معین ). تملیح . (منتهی الارب ).- شور کردن آب ؛ کنایه از ناسازگار کردن کار. ایجاد دشمنی و اختلاف کردن : کسی را که دانی تو از تخم تورکه بر خیره کردند این آب شور.فردوسی . || بانگ و خروش کردن . ف...
-
شور کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ملح
-
واژههای مشابه
-
شُوَر
لهجه و گویش تهرانی
شوهر
-
گل شور
لغتنامه دهخدا
گل شور. [ گ ِ ] (اِخ ) نام قریه ای است در دوفرسخی مشهد که در کناررودخانه واقع است . (مجمل التواریخ گلستانه ص 317).
-
گل شور
لغتنامه دهخدا
گل شور. [ گ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد واقع در 27هزارگزی جنوب اردل ، متصل به راه مالرو شلیل به دوپلان . هوای آن معتدل است و 93 تن سکنه دارد. راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
کل شور
لغتنامه دهخدا
کل شور. [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان طیبی گرم سیری است که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
کلاته شور
لغتنامه دهخدا
کلاته شور. [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سنخواست که در بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع است و سکنه 97 تن . آب آنجا از قنات ، محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه و شغل مردم زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته شور
لغتنامه دهخدا
کلاته شور. [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته شور
لغتنامه دهخدا
کلاته شور. [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برکال بخش بردسکن شهرستان کاشمر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته شور
لغتنامه دهخدا
کلاته شور. [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عرب خانه بخش شوسف شهرستان بیرجند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته شور
لغتنامه دهخدا
کلاته شور. [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد محلی جلگه ای و گرم سیر است و سکنه 225 تن . آب آنجا از قنات ، محصول آن غلات ، بنشن ، زیره ، پنبه و شغل مردم زراعت و مالداری و قالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ای...
-
کلاته شور
لغتنامه دهخدا
کلاته شور. [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان تکاب بخش بجستیان شهرستان گناباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کهنه شور
لغتنامه دهخدا
کهنه شور. [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) در تداول عامه ، کهنه شوی . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کهنه شوی شود.