کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شور و مور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قاب شور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی. فارسی] ‹قابشوی› qābšur = قابدستمال
-
مرده شور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹مردهشوی، مردهشو› [عامیانه] mordešur کسی که مردگان را غسل میدهد؛ غسال.
-
شور شهوانی
دیکشنری فارسی به عربی
هزة الجماع
-
شور کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ملح
-
دِلْ شُوْرَ
لهجه و گویش گنابادی
delshouwra در گویش گنابادی یعنی دغدغه داشتن ، نگرانی ، نفوس بد زدن ، افکار بد داشتن درباره اتفاق بدی که احتمال دارد بیفتد.
-
وَرْهَمْ شُوْر
لهجه و گویش گنابادی
warhamshowr در گویش گنابادی یعنی شلوغ ، قاطی پاتی ، ، مخلوط ، درهم هم آمیخته
-
اب شور
دیکشنری فارسی به عربی
محلول ملحي
-
اُوو شُور
لهجه و گویش بختیاری
owšur آب شور، شستن با آب.
-
اُوو شُور
لهجه و گویش بختیاری
owšur گودالى که به سبب ریزش آب بهوجودآید.
-
روده شور
لهجه و گویش تهرانی
دستگاه شستشوی معده برای نجات مسموم
-
شور واشور
فرهنگ گنجواژه
بین دو شستن، دو لباس که با هم عوض میکنند.
-
چُر شُور
لهجه و گویش بختیاری
čor šur شستوشوىهرچیزباآباندک، خوبنَشُستن.
-
چِش شور
لهجه و گویش تهرانی
دارای نیروی چشم زخم
-
چشم شور
لهجه و گویش تهرانی
زننده چشم زخم
-
شور بخت
لهجه و گویش تهرانی
بد بخت