کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوریده و دیوانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوریده و دیوانه
فرهنگ گنجواژه
آشفته.
-
واژههای مشابه
-
شوریده عقل
لغتنامه دهخدا
شوریده عقل . [ دَ / دِ ع َ ] (ص مرکب ) که خردی تباه دارد. مجنون . شوریده رای : رجل ربیک ؛ مرد شوریده عقل در کار خود. تیار؛ مرد متکبر شوریده عقل لاف زن . (منتهی الارب ).
-
شوریده نژاد
لغتنامه دهخدا
شوریده نژاد. [ دَ /دِ ن ِ ] (ص مرکب ) که خون چند نژاد دارد. (یادداشت مؤلف ): الایتشاب ؛ شوریده نژاد شدن . (المصادر زوزنی ).
-
شوریده کردن
لغتنامه دهخدا
شوریده کردن .[ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) منقلب کردن . به طغیان برانگیختن . به شورش داشتن . شوراندن : پسرعم خویش را بنزدیک تو فرستاد تا آن ملک را شوریده کند.(قصص الانبیاء ص 226). تشویش ؛ شوریده کردن . (دهار). لبس ؛ شوریده کردن . (تاج المصادر بیهقی )...
-
شوریده گردانیدن
لغتنامه دهخدا
شوریده گردانیدن . [ دَ / دِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) شوریده کردن . تشویش . (تاج المصادر بیهقی ).
-
شوریده بخت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] šuridebaxt بدبخت؛ تیرهبخت؛ بدطالع.
-
شوریده حال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] [مجاز] šuridehāl آشفته؛ پریشانحال.
-
شوریده خاطر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] šuridexāter پریشانخاطر؛ پریشانحال.
-
شوریده راه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] šuriderāh ۱. گمراه.۲. ملحد: ◻︎ چو آن دشتبانان شوریدهراه / شنیدند یکیک سخنهای شاه (نظامی۵: ۹۶۰).۳. بدخو.
-
شوریده رنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] šuriderang ۱. رنگپریده.۲. افسرده.۳. ملامتشده.
-
شوریده روزگار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] šurideruz[e]gār بیسروسامان؛ بینوا.
-
شوریده گونه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] šuridegune شوریدهمانند؛ همچون شوریدگان.
-
شوریده کردن
دیکشنری فارسی به عربی
هيجان
-
شوریده گوریده
فرهنگ گنجواژه
درهم.