کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شورنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شورنده
معنی
(رَ دِ) (ص فا.) 1 - شست وشو دهنده . 2 - تعمید دهنده .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شورنده
فرهنگ فارسی معین
(رَ دِ) (ص فا.) 1 - شست وشو دهنده . 2 - تعمید دهنده .
-
شورنده
لغتنامه دهخدا
شورنده . [ رَ دَ / دِ ] (نف ) پریشان شونده . منقلب . || انقلاب کننده . شورش کننده . || به هیجان آینده . (فرهنگ فارسی معین ).
-
شورنده
لغتنامه دهخدا
شورنده . [رَ دَ / دِ ] (نف ) شوینده . شست وشودهنده . (فرهنگ فارسی معین ). || تعمیددهنده . (یادداشت مؤلف )(فرهنگ فارسی معین ) : به شما میگویم نیست در فرزندان آدمیان پیغمبر بزرگتر از یحیی شورنده . (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 90). آمدند پیش عیسی و گفتند شورند...
-
جستوجو در متن
-
شوران
لغتنامه دهخدا
شوران . (نف ، ق ) در حال شوریدن . صفت بیان حالت از شوریدن . شورنده . || شوراننده .(یادداشت مؤلف ). رجوع به شوریدن و شورانیدن شود.
-
شور
فرهنگ فارسی معین
(اِمص .) ورزیدن ، به کار بردن ، عمل کردن . 2 - (اِفا.) در ترکیبات به معنی «شورنده » آید: الف - (به کار برنده ، ورزنده ): سلاحشور، سلحشور. ب - زیر و زبر کننده ، برهم زننده : خاکشور.
-
شور
لغتنامه دهخدا
شور. (نف مرخم ) شوینده . (رشیدی ) (آنندراج ) (انجمن آرا). مخفف شورنده بجای شوینده ، در ترکیبات : قالی شور. مرده شور. خودشور. طلاشور. ریگ شور. جامه شور. روشور. تن شور. سرشور (گِل ِ...). کهنه شور. قاب شور (جل ...). گوش شور (آلت طبیب ). لگن شور (با خطاب...
-
دمنده
لغتنامه دهخدا
دمنده . [ دَ م َ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از دمیدن .که بدمد. که به دمیدن پردازد. که نفس سخت بیرون دهد. فوت کننده . نفّاخ . نفّاث . دم بیرون کننده از بینی و دهان با آوازی خفیف چنانکه مار گاه حمله . آنکه نفس طویل از میان دو لب برآورد. نافح . نافخ . (ی...