کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوربا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شوروا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šurvā = شوربا
-
شورباپز
لغتنامه دهخدا
شورباپز. [ پ َ ] (نف مرکب ) مَرّاق . (دهار). پزنده ٔ شوربا. که شوربا پزد.
-
سوپ
واژگان مترادف و متضاد
آبگوشت، آش، شوربا
-
با
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) آش : شوربا.
-
شُلّه
لهجه و گویش بختیاری
šolla آش شُلّه، آش شوربا.
-
آش
واژگان مترادف و متضاد
با، سکبا، شوربا، وا
-
porridge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرنی، حریره، شوربا، چیز مخلوط
-
مرق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] maraq ۱. شوربا.۲. آبگوشت.
-
شله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šol[l]e ۱. آش؛ شوربا.۲. آش برنج.
-
سپیدبا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اسپیدبا، اسفیدباج، سفیدباج، سپیدوا› [قدیمی] sepidbā آش سفید؛ آش ماست؛ شوربا.
-
شوبا
لغتنامه دهخدا
شوبا. [ ش َ / شُو ] (اِ مرکب ) شوربا. || آهار نساجان . (ناظم الاطباء). رجوع به شوربا شود.
-
خردق
لغتنامه دهخدا
خردق . [ خ َ دَ ] (معرب ، اِ) شوربا. معرب است از خوردیگ . (از منتهی الارب ). شوربا معرب است از خردیگ . (آنندراج ).
-
شوی
لغتنامه دهخدا
شوی . (اِ) شوربا و آهاری را گویند که بر روی تار پارچه ای که می بافند مالند. (برهان ). آهار جولاهان بود و آن را بت نیز گویند. (یادداشت مؤلف ). پت . رجوع به پت و شوی مال شود. || شوربا و آش . (جهانگیری ) (انجمن آرا). شوربا. (رشیدی ) (فهرست مخزن الادویه...
-
سکبا
واژگان مترادف و متضاد
۱. آش، آشسرکه ۲. زیربا، شوربا
-
شله
فرهنگ فارسی معین
(شُ لِّ) (اِ.) آش برنج ، شوربا.