کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شورا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شورا
/šo[w]rā, šurā/
معنی
۱. کنکاش؛ مشورت.
۲. (اسم) چهلودومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۳ آیه؛ حم؛ عسق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
board, congress, council, soviet, synod
-
جستوجوی دقیق
-
شورا
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ ع . شوری ' ] 1 - (اِمص .) مشورت . 2 - (اِ.) هیئتی که برای مشورت کردن جمع می شوند.
-
شورا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شَوریٰ] šo[w]rā, šurā ۱. کنکاش؛ مشورت.۲. (اسم) چهلودومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۳ آیه؛ حم؛ عسق.
-
شورا
دیکشنری فارسی به عربی
حمية , مجلس
-
واژههای مشابه
-
مجلس شورا
فرهنگ واژههای سره
سکالش گاه، سگالش گاه
-
دل شورا
لغتنامه دهخدا
دل شورا. [ دِ ] (اِ مرکب ) در لهجه ٔ اهل خراسان ، تهوع . (یادداشت مرحوم دهخدا). || شوریدن دل . دلشوره . رجوع به دلشوره شود.
-
مجلس شورا
دیکشنری فارسی به عربی
برلمان
-
هیلت شورا
دیکشنری فارسی به عربی
معهد
-
جلسه مجلس شورا
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتِماعُ المَجلِسِ
-
نشست مجلس شورا
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتِماعُ المَجلِسِ
-
رءیس مجلس شورا
دیکشنری فارسی به عربی
متکلم
-
کرسی خود را در مجلس شورا (نمایندگان) حفظ کرد (از دست نداد)
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَفَظَ بِمقْعَدِهِ في مَجلِسِ الشَّعبِ
-
جستوجو در متن
-
اِجْتِماعُ المَجلِسِ
دیکشنری عربی به فارسی
جلسه مجلس شورا , نشست مجلس شورا
-
taryba
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شورا