کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوخ و شنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شوخ و شنگ
معنی
(خُ شَ) (ص مر.) دارای حالت و رفتاری همراه با شادی و شادابی که موجب شادابی بیننده شود.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
elfish, jokey, jolly, sunny
-
جستوجوی دقیق
-
شوخ و شنگ
فرهنگ فارسی معین
(خُ شَ) (ص مر.) دارای حالت و رفتاری همراه با شادی و شادابی که موجب شادابی بیننده شود.
-
شوخ و شنگ
فرهنگ گنجواژه
شیرین، نازنین.
-
واژههای مشابه
-
humour
شوخطبعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] توانایی درک یا بیان جنبههای طنزآمیز موقعیتها
-
شوخ دیده
فرهنگ فارسی معین
(دَ یا دِ) (ص مر.) بی شرم .
-
شوخ چشم
فرهنگ فارسی معین
(چَ یا چِ) (ص مر.) بی شرم .
-
شوخ رو
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) گستاخ .
-
شوخ طبع
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) بذله گو.
-
شوخ روی
لغتنامه دهخدا
شوخ روی . (ص مرکب ) شوخ رو. رجوع به شوخ رو شود.
-
شوخ زبان
لغتنامه دهخدا
شوخ زبان . [ زَ ] (ص مرکب ) کنایه از گستاخ گوی . (آنندراج ). گستاخ . (ناظم الاطباء). || عجول در حرف زدن . (ناظم الاطباء).
-
شوخ طبع
لغتنامه دهخدا
شوخ طبع. [ طَ ] (ص مرکب ) کنایه از تیزطبع. (آنندراج ) (بهار عجم ). بذله گو.
-
شوخ طبعی
لغتنامه دهخدا
شوخ طبعی . [ طَ ] (حامص مرکب ) تیزطبعی . بذله گویی .
-
شوخ چشم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] šuxče(a)šm ۱. شوخدیده؛ بیشرم، بیحیا، گستاخ.۲. (اسم، صفت) زیبا.
-
شوخ چشمی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] šuxče(a)šmi گستاخی؛ بیشرمی.
-
شوخ طبع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] šuxtab' خوشطبع؛ بذلهگو.